على -عليه السلام پيش از دستور تقسيم بيت المال خطابه اى به شرح زير ايراد كرد وگفت:
اى مردم!هيچ كس از مادر، غلام وكنيز به دنيا نيامده است وهمه حر وآزادند. خداوند به برخى از شما نعمتهاى فراوان بخشيده است وكسى كه گرفتار استبايد شكيبايى پيشه سازد وبا شكيبايى خود بر خدا منت ننهد. اكنون بيت المال نزد ما حاضر است وآن را ميان سفيد وسياه، به طور مساوى، تقسيم خواهيم كرد. (1)
وقتى سخن امام به اينجا رسيد، مروان رو به طلحه وزبير كرد وگفت: منظور على از اين سخن، شما هستيد وتفاوتى با ديگران نخواهيد داشت.
اسكافى در كتاب «نقض عثمانيه»، كه نقدى استبر كتاب «عثمانيه» تاليف جاحظ، سخن امام را مشروحتر نقل كرده است. وى مىنويسد:
على در روز دوم بيعت، روز شنبه نوزدهم ذى الحجة الحرام سال 35 هجرى، بر بالاى منبر رفت ودر ضمن يك سخنرانى مبسوط چنين گفت:
«...مردم! من شما را به راه روشن پيامبر وادار مىسازم واوامر خويش را در ميان جامعه جارى مىكنم. به آنچه مىگويم عمل كنيد واز آنچه باز مىدارم اجتناب ورزيد.(سپس از بالاى منبر به سمت راست وچپ نگاه كرد وافزود:) اى مردم! هرگاه من اين گروه را كه در دنيا فرو رفتهاند وصاحبان آب وملك ومركبهاى رهوار وغلامان وكنيزان زيبا شدهاند از اين فرو رفتگى باز دارم وبه حقوق شرعى خويش آشنا سازم، بر من انتقاد نكنند ونگويند كه فرزند ابوطالب ما را از حقوق خود محروم ساخت. آن كس كه مىانديشد كه به سبب مصاحبتش با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر ديگران برترى دارد بايد بداند كه ملاك برترى چيز ديگر است.برترى از آن كسى است كه نداى خدا وپيامبر را پاسخ بگويد وآيين اسلام را بپذيرد. در اين صورت، همه افراد، از نظر حقوق، با ديگران برابر خواهند بود. شما بندگان خدا هستيد ومال، مال خداست وميان شما بالسويه تقسيم مىشود.كسى بر كسى برترى ندارد. فردا بيت المال ميان شما تقسيم مىشود وعرب وعجم در آن يكسان هستند». (2)
پىنوشتها:
1- كافى، ج8، ص 68.
2- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج7، ص37.
فروغ ولايت ص374
آيت الله شيخ جعفر سبحانى
طبرى به سند خود از على بن الحسين آرد كه چون مردم با على بيعت كردند اين خطبه را خواند:
«همانا خداى تعالى كتابى راهنما را نازل فرمود،و در آن نيك و بد را آشكار نمود.پس راه خير را بگيريد تا هدايتشويد و از راه شر برگرديد و به راه راست رويد.واجبها!واجبها!آن را براى خدا بجا آريد كه شما را به بهشت مىرساند.خدا حرامى را حرام كرده كه ناشناخته نيست و حلالى را حلال كرده كه از عيب تهى است و حرمت مسلمانان را از ديگر حرمتها برتر نهاد،و حقوق مسلمانان را با اخلاص و يگانه پرستى پيوند داد.
پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او آزارى نبينند،جز اينكه براى حق بود،و گزند مسلمان روا نيست جز در آنچه واجب شود.بر چيزى پيشى گيريد كه همگانتان را فراگير است[مرگ]كه يك يك شما از آن ناگزير است.همانا مردم پيش روى شمايند،و مرگ از پسشما را مىخواند.سبكبار باشيد تا برسيد.كه پيش رفتگان برپايند و پس ماندگان را مىپايند.خدا را واپاييد در حق شهرهاى او و بندگان او كه شما مسئوليد حتى از سرزمينها و چهارپايان.اگر خيرى ديديد آن را دريابيد و اگر شرى ديديد روى از آن بتابيد.» (1)
پىنوشتها:
1.طبرى،ج 6،ص 3079-3078،نهج البلاغه،خطبه 167.
على از زبان على يا زندگانى اميرالمومنين(ع) صفحه 69
دكتر سيد جعفر شهيدى