• /
مرگ پدر


مرگ پدر

سفارش ابوطالب به على در هنگام مرگ

چون زمان مرگ ابوطالب فرا رسيد وى على و جعفر و دو برادرش عباس و حمزه را به يارى پيغمبر سفارش كرد. آنان نيز همگى به خصوص على و حمزه به نيكوترين وجه به يارى محمد پرداختند. در اين باره ابوطالب طى شعارى به آنان چنين مى‏گويد:

وصيت مى‏كنم به يارى پيامبر نيكو ديدار، پسرم على و عباس عموى نيكويش را و حمزه شير زمان را در كنار او و جعفر را كه از محمد آزارگران را دور سازيدو همچنين ابوطالب على را با آنكه خردسال بود، بر آنان مقدم داشت‏با آنكه جعفر برادر على از وى بزرگتر بود و دو عمويش حمزه و عباس، سن و سال بيشترى از على داشته‏اند. همين دليل كافى است كه ابوطالب در چهره پسرش نمودى از شجاعت و مردانگى و زورمندى و دليرى مشاهده كرده بود، كه على به زودى بهترين ياور پيغمبر و بزرگترين پشتيبان و كمك‏گار او خواهد شد. و حقا كه فراست او در اين باره خطا نكرد بلكه به واقع اصابت كرد و مى‏توان دانست كه ابوطالب از ژرف‏نگرى فوق تصورى برخوردار بود.

رويدادى كه براى على در هنگام وفات ابوطالب اتفاق افتاد:

وقتى ابوطالب دنيا را وداع گفت، على نزد پيامبر آمد و او را از مرگ ابوطالب آگاه كرد. پيامبر دچار اندوه بسيار شد و به على دستور داد تا پدرش را غسل دهد. جنازه او را به پيغمبر عرضه كردند. رسول خدا بر او درود فرستاد و سوگند خورد براى ابوطالب از خداوند آمرزش خواهد و او را شفاعت كند آن چنان كه جن و انس در شگفت آيند.

سيد فخار بن معد موسوى از نويسندگان سده هفتم در كتابى كه درباره اسلام ابوطالب نگاشته گفته است: وقتى ابوطالب در گذشت على نزد پيامبر آمد و او را از مرگ پدرش مطلع ساخت. پيامبر را دردى بزرگ و اندوهى عظيم فراگرفت‏سپس به على فرمود: برو و او را غسل بده و وقتى او را بر تابوتش گذاردى مرا آگاه كن. على نيز چنين كرد. پيامبر براى ديدن جنازه ابوطالب آمد. در حالى كه جنازه وى بر سر مردم حمل مى‏شد پيامبر به او فرمود: اى عمو خداوند به تو رحمت آرد و جزاى نيكويت دهد. همانا مرا در خردى پرورش دادى و كفيل من بودى و در پيرى ياريم دادى. آن گاه پيامبر، به دنبال جنازه تا قبر ابوطالب رفت و بر سر قبر ايستاد و گفت: به خداى سوگند براى تو آمرزش خواهم و چنان از تو شفاعت‏خواهم كه موجب شگفتى جن و انس شود.

اما روايتى كه گفته‏اند على پس از مرگ پدرش نزد پيامبر آمد و به او گفت: عموى گمراهت جان سپرد پس درباه او چه دستورى به من مى‏دهى؟! براى هيچ عاقلى قابل پذيرش نيست. بر فرض محال اگر بگوييم ابوطالب در حالت كفر جان داد از على به دور است كه با اين كلام خشن و تند - كه جز افراد سبك و جلف و كسانى كه بويى از اخلاق نبرده‏اند سر نمى‏زند - با رسول خدا مواجه شود. على هرگز اين گونه نبود و چگونه على مى‏توانست‏با پيامبر چنين روبه‏رو شود و در حق عموى رسول خدا كه او را پرورش و يارى داده و سختيهاى فراوانى را به خاطر يارى پيامبر تحمل كرده بود چنين سخن بگويد. از طرفى ابوطالب پدر على بود و آيا خردمندى مى‏تواند بپذيرد كه كسى، حتى از پايين‏ترين مردمان، در حق پدرش چنين كلامى بگويد تا چه رسد به على بن ابى‏طالب كه به داشتن اخلاقى كريمانه زبانزد همگان بود؟!.

سيره معصومان جلد 3 صفحه 195

سيد محسن امين

ارسال شده در : 1389/9/5 - 12:11:20

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
ارسال شده در : 1389/9/5 - 12:11:20

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد