سوالات را در آخر متن مطالعه کنید .
ضمن عرض سلام و تبریک ایام ولادت بانوی دو عالم، حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) دومین مسابقه بزرگ کتابخوانی که کاری است حاصل تلاش خادمین واحد آموزش مجمع جوانان مجتمع بنی فاطمه (سلام الله علیها)، محضر شما دوستان و سروران گرامی تقدیم مينمائیم. قبل از شروع پاسخگویی به سوالات، توجه شما را به چند نکته مهم جلب مينمائیم.
· سؤالات این مسابقه بر اساس سخنرانی مفسر فرزانه، استاد حوزه و دانشگاه، جناب آقای دکتر محمد علی انصاری ميباشد که سال گذشته در شام ولادت حضرت در محل مجتمع بنی فاطمه ایراد نمودند.
· سخنرانی استاد هم اکنون به صورت مکتوب نیز بر روی سایت مجتمع بنی فاطمه (سلام الله علیها) به همراه فایل صوتی و همچنین فایل تصویری و متن سؤالات موجود ميباشد که دوستان ميتوانند جهت اشاعه معارف خاندان عصمت و طهارت و هم چنین شرکت سایر عزیزانی که موفق به دریافت سی دی و متن سوالات نگردیدهاند، سایت اینترنتی مجتمع بنی فاطمه را به آدرس
www. banifatemeh. org نشانی دهند.
· لازم به ذکر است که مسابقه دیگری به همراه این مسابقه با محوریت موضوع حجاب برگزار ميگردد. پاسخگویی به هریک از مسابقات 1 امتیاز دارد و عزیزانی که به هر دو مسابقه جواب بدهند با 2 امتیاز در قرعه کشی شرکت داده ميشوند. متن و سوالات مسابقه به زودي بر روی سایت مجتمع بنی فاطمه قرار خواهد گرفت.
· نحوه پاسخگویی به سؤالات به صورت ارسال پیامک به شماره 30007340 ميباشد. بدینگونه که ابتدا نام و نام خانوادگی سپس نام مسابقه و بعد پاسخ را ارسال ميفرمائید.
· یک نمونه پاسخ: رضا سعیدی بانوی تطهیر 1 ) الف 2)ب 3)الف 4)ج 5)ب
· حجاب 1) الف 2) د 3)ج 4) ب 5) ج
· مهلت ارسال پاسخ تا تاریخ 20/03/1390 ميباشد.
· تاریخ برگزاری قرعه کشی همزمان با ولادت حضرت علي (ع) ميباشد.
· جوایز این مسابقه کمک هزینه چند عمره مفرده و دهها جایزه نفیس دیگر ميباشد.
· جهت نیاز به راهنمایی بیشتر، سؤال خود را به سامانه پیام کوتاه 30007340 و یا به آدرس info@banifatemeh. org ارسال فرمائید.
بانــــوي تطهيــر
فهرست
بخش اول: بانوي تطهير................................................................................................................................. 3
حضور فاطمه در آيات بينات قرآن کریم...................................................................................................... 7
بخش دوم: حجاب حكم الهي................................................................................................................... 30
منظر اول: نگاه به بحث حجاب از درون دين.............................................................................................. 31
منظر دوم: نگاه به بحث حجاب از بيرون دين.............................................................................................. 32
حجاب در قرآن........................................................................................................................................ 35
حجاب در روايات..................................................................................................................................... 41
حجاب در كلمات فقهاء............................................................................................................................ 45
خواننده گرامي.......................................................................................................................................... 48
بخش سوم: مسابقه......................................................................................................................................... 49
مسابقه كتابخواني سخنراني استاد انصاري................................................................................................... 49
سؤالات مسابقه.......................................................................................................................................... 51
سوالات مسابقه كتابخواني حجاب............................................................................................................. 57
متن سخنراني دكتر انصاري
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولاقوه الا بالله العلي العظيم و صلي الله علي سيدنا محمد و علی اهل بيته الطيبين الطاهرين الهداه المهديین المنتجبین سيما بقيه الله في السموات و الارضین
عرض ارادت و تحیت خدمت حضار عالی قدر برادران و خواهران بزرگوار، توفیقی است که انشالله در محضر شما شیفتگان مقام شامخ فاطمی، در این شام ولادت بانوی بزرگوار و خاتون دو سرا، انشاءلله به مدح و منقبت او وشمهای از فضائل آن بزرگ بپردازیم اما در همین آغاز معروض ميدارم
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها ميکنیای خاک درت تاج سرم
بيترديد سخن گفتن درباره صديقه طاهره (س) كار ناچيز مردماني چون بنده نيست بلكه بايد مقامات فاطمي وشأنيات او را، فرزندان او بازگو كنند و شرح و بيان آن را براي ما اشارت نمايند اما از باب آنكه چاره نيست
انقدر هم گر نگويماي سند شيشه دل از ضعيفي بشكند
بحثي را معروض ميدارم كه عملا يك جمع بندي و مروري را دراين بحث تقديم ميدارم.
عنواني كه خدمتتان عرض ميكنم اين است که فاطمه در قرآن و قرآن در فاطمه واين را بهعنوان پيشاني بحث انتخاب ميكنيم و خدمت دوستان عزيز در مقدار و وسع محفل، مجلس و زمان انشاءالله اين مقوله را بازگو ميكنم و تقديم ميدارم. اما آنچه ابتدا بايد گفت اينست كه بيترديد بزرگترين جلوهاي كه از ازل تا ابد خداوند سبحان برای آدمیان در اين بسيط و اين كره خاكي نشان داده است نيست مگر کلام الهی و قرآن. بالاترين تجلي اعظم الهي در تمامي اعصار و قرون همين كتاب مستطاب است. همانكه «اللهم اني اسئلك بتجلي الاعظم» كه اهل دل آن را در شب مبعث از خداوند طلب ميكنند و ميگويند: خدايا طلب ميكنيم از تو در اين شب مبارك كه تجلي اعظم تو بر قلب نبي مكرم نازل ميگردد…
تجلي اعظم خداوند چيست؟ جلوهگري بزرگ الهي كدام است؟ همين قرآن. از سوئي اين قرآن تجلي اعظم الهي است اما از سوي ديگر هنگامي كه نگاه ميكنيد حديثي را كه فريقين، يعني شيعه و سني بازگو ميكنند به تواتر رسيده است و از مسلمات روائي ماست، هماني است كه عزيزان آشنا هستيد با عنوان حديث ثقلين و ميگوئيد: اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي. من پيامبر این امت، در ميان شما دو شيء نفيس و پربها را فرو گذاردم 1ـ كتاب خدا 2ـ عترت. اينجا مقدمه سخن را عرض ميكنم كه ميتواند ورود به بحثي باشد و آن اينست كه عزيزان، اگر نبي مكرم اسلام چنين سخني را ميگويد و همگان اين كلام زيبا را از ايشان نوشتند و باقي مانده است راز مطلب شايد اين باشد كه هنگامي كه نگاه ميكنيد، قرآن با تمام عظمت و جلوهگري كه دارد 2 وجود و 2 شخصيت دارد. اين كتاب مستطاب الهي يك وجود و شخصيت آن وجود خطي قرآن است. يعني همانكه از ابتداي حمد باز ميكنيد تا انتهاي ناس 6236 آيه را يك به يك باز ميكنيد و ميخوانيد و ميگوئيد صدق الله العلي العظيم. اين وجود خطي قرآن است اما این قرآن وجود دیگری دارد و آن وجود عيني و بيروني اين كتاب مستطاب و اين كلام فخیم الهي است. اما این وجود خارجي قرآن را از كجا بفهميم؟ اين سخن نوراني نبي مكرم اسلام، یک راهنمائي است كه ما را دلالت ميكند. پس قرآن 2 وجود دارد وجود لفظی قرآن و وجود عيني.
وجود عيني كدام است؟ آن انساني كه آيات مبینات قرآن در وجود او نقش بسته است و محقق شده است. اولين وجود خارجي قرآن خود وجود مبارک نازنين حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي(ص) است. در كنار وجود مبارك رسول اكرم بايد گفت مولانا و مقتدانا اميرالمومنين(ع) وجود عيني قرآن كريم است و در كنار نام زيباي او بايد با تمام شهامت و قدرت گفت صلي الله عليك يا فاطمه الزهرا. آن وجود مباركي كه وجود عيني قرآن را شكل ميدهد در كنار آن بزرگ نبي و در کنار آن بزرگ ولي، وجود نازنين سيده نساء العالمين زهراي مرضيه است كه آن وجود عيني خارجي قرآن را در سيماي نازنين او ميبايد ديد.
همان كه شما در شان کفو کریم او ميگوئيد: علي مع القرآن و القرآن مع علي. این یعنی چه؟ علي وجود مجسم قرآن است. علي را كه ميبينيد 6236 آيه قرآن را در سيماي نازنين او، در عقيده او، انديشه او، رفتار و عمل او محقق و مجسم ميیابید. سخن من امشب خدمت دوستان عزیز،به یک شمهاي از وجود اين قرآن عيني است. يعني آنكه فاطمه در كجاي قرآن جا دارد و قرآن در كجاي وجود فاطمه ديده ميشود. اين شرح، شرح بسيار طولاني و گسترده ايست كه من به مقتضاي محفل و انجمن خدمت عزيزان بازگو ميكنم. اما نكته دومی كه مقدمتا معروض ميدارم و آنگاه ورود مستقيم به بحث دارم اينست عزيزان آنچه که امشب من در اين انجمن با عظمت خدمت شما بزرگواران بازگو ميكنم يك جمله و يك نقل از منابع و آثار و نوشتههاي مفسرين شيعي خدمت عزيزان بازگو نخواهم كرد.
آنچه مطرح ميکنم محضر مبارکتان همه آنست كه بزرگان و مفسران و صاحبان قلم اهل سنت پيرامون اين شخصيت بزرگوار در منابع و كتب تفسيري خویش نوشتهاند. اما از جهت اطلاع مجموعه آياتي كه پيرامون زهرای مرضيه در منابع اهل سنت و در تفاسير و احادیث اهل سنت پيرامون البته احاديثي كه پيرامون تفسير است وجود دارد، قریب یا ميتوان به دقت گفت قریب 139 و 140 آيه شريفه قرآن است يعني در مجموعه منابع اهل سنت هنگامی که در کتب تفسیر نگاه ميكنيم 140 آيهی قرآن پيرامون اين بانوي بزرگوار ديده ميشود اما اجازه بدهيد اين مطلب را عالمانهتر عرض كنم. سه شيوه اين آيات يعني مجموعه 140 آيه پيرامون زهراي مرضيه ديده ميشود.
1ـ ابتداء آنكه اين بزرگان و انديشمندان متفكر اهل سنت آياتی را بهعنوان شان نزول و اسباب نزول مطرح ميكنند يعني اينكه ميگويند اين آيه، اين سوره پيرامون زهراي مرضيه نازل شده است.
2ـ آنكه از باب مصداق ميگويند. يعني چه؟ يعني بارزترين مصداق اين آيات شريفه را اگر بخواهيم بازگو كنيم آن فاطمه است.
پس نوع اول آیات و سوری است که شإن نزول آن را حضرت زهرا ميدانند. نوع دوم، آیات و سوری است که مصداق بارز و اتم آن را فاطمهی زهرا بر ميشمارند.
3ـ آنكه آياتي است كه بطن، تاويل، نه تفسیر، آن بطن و درون مايه تأویلی آن را بر اين شخصيت بزرگوار منطبق ميكند. يعني اين 140 آيه را به سه تقسيم در ميان مجموعه كتب تفسيري اهل سنت ميتوان ديد و مشاهده كرد حالا من از اين مجموعه 140 آيه يك گزارش 14 آيهاي خدمت دوستان بازگو ميكنم، مرور ميكنم و به قسمت دوم بحث ميرسم.
حضور فاطمه در آيات بينات قرآن کریم
وقتي كه سخن به اينجا ميرسد قريب چهل مفسر قرآن كه ابائي ندارم اسم بعضي از آنها را خدمت شما بازگو كنم. بزرگاني مانند سيوطي در كتاب درالمنصور، زمحشري در الكشاف، فحر رازي در تفسير كبير، قرطبی در جامع الاحكام، ابن جوزي،صاحب تفسیر بحرالمحیط ابن حيان اندلسي، قاضي بيضاوي معروف، روح المعاني آلوسی بغدادي، روح البيان شيخ برساوي حقي، جواهر طنطاوی در اين متاخرين بزرگ الازهر مصر و قريب 40 فرد مانند اين نامهاي بزرگ و وزين اولین سورهاي كه در شان این بانوی بزرگوار مستقلا سوره را در شأن او و كساني ميدانند كه همپاي زهراي مرضيه هستند نيست مگر آنچه خداوند سبحان فرمود هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا سوره مباركه انسان را بيش از این نامها كه اشاره كردم به شمهاي از آن 40 مفسر اهل سنت با قاطعيت سخن در اين باب ميرانند و ميگويند آن بزرگاني كه تعهدشان را به خداوند يوفون بالنذر آنها كه محبتشان را به خلق «و يطعمون الطعام علي حبه» آنها كه نگاه آينده نگرشان را به فردا «إنا نخاف من ربنا يوم عبوسا قطريرا» آنها كه تمام وجودشان را خالصانه تقديم حضرت باري تعالي كردند كه:
«انا نطعملكم لوجه الله » با اين 4 خصلت و ويژگي نيست مگر فاطمه و شوهرش و فرزندان عزيز و گرانقدر اين بانوي بزرگوار. اين 40 مفسر به زیبایی نقل ماجرائي ميكنند كه من ديگر از نقل آن اجتناب ميكنم به دليل استفاده از زمان كم اما فقط يك جمله بازگو ميكنم جلد 29 صفحه 153 آلوسي بغدادي كه از مفسريني است كه احتمالا در نزد بعضیها به تعصب هم شهرت دارد فقط جملهاي را بازگو ميكنم.
از آنچه در اينجا پيرامون اين سوره مباركه اين مفسر توانمند در تفسير 32 جلدي خودش در جلد 29 بازگو ميکند. هنگامي كه بازگو ميشود كه «لايرون فيها شمسا و لازمهريرا » هنگامي كه اشارت ميكند كه در بهشت اين ابرار و اين برگزيدگان انسانهای الهي نه خورشيد ميبينند نه ماه. نه اینکه خورشيد و گرمای آن آزارشان ميدهد و نه سردي شبانه ماه را ميبینند بعد ميگويد پس نور بهشت از كجا ديده ميشود. مايلم عين عبارت را خدمت عزيزان بخوانم. عزيزان لطفا دقت كنيد اين گفتهی يك عالم بزرگ، توانمند و مشهور اهل سنت در يك تفسير 32 جلدي است که در جلد 29 آن چنین ميگوید: ليس هذا به شمس ولاقمر آن نوري كه در بهشت ديده ميشود نه نور خورشيد است و نه نور ماه چون «لايرون فيها شمسا و لازمهريرا» پس آن نور چيست؟ (ولكن علي و فاطمه ضحکا و أشرقت الجنان من نور سقريهما) علي و فاطمه تبسم ميكنند. می خندند. شكر خنده بر لبان مبارك آن 2 جاري ميشود. از لب و دندان مبارك ايشان فضاي بهشت نوراني و منور ميشود. اين نكته زيبائي است كه اين مفسر در كنار نکات ديگري دراین سوره مبارکه (هل أتی) بازگو ميکند و اشاره ميكند. سوره دومي كه شان نزول آن پيرامون اين بانوي بزرگوار نوشته ميشود و استحضار دارند عزيزان هماني است كه ميگويید «انا اعطيناك الكوثر» سوره مبارکه كوثر. من فقط فهرست خدمت دوستان عرض ميكنم در اين مجلس بناي من بر تفسير نيست و بيان جمع بندي این مطالب از زبان آنکه
خوشتر آن باشد كه سر دلبران گفتهايد در حديث ديگران
است. معني بزرگ اهل سنت فخر رازي كه تفسير آن هم 32 جلد است. همان که
فخر رازي علم را لیتی كند پيش مرغان ريزد و تی تی كند
آن شخصيتي كه چنين جايگاهي را اهل سنت براي آن قائلند و بحق ميتوان گفت تفسير جامع و بينظيري است این تفسیر در عالم اهل سنت هنگامي كه به سوره كوثر ميرسد( القول الثالث) قول سوم را كه در اينجا بازگو ميكند ميگويد ترديدي نيست كه مراد از اين كوثر وجود مبارك زهراي مرضيه هست كه نسل و دودمان و استمرار وجود پيامبر(ص) از اوست و از اوست كه موجب آن ميشود كه «ان شانئك هو الابتر» و پيامبر، كار او و نسل او بدون دنباله نميماند. يك شاهد سخن را عرض ميكنم بعد ميگويد چگونه نميتوان اين سخن را گفت و چگونه اقرار به اين مطلب نكرد و حال اينكه در دودمان فاطمه كساني وجود دارند 4 اسم را ميبرد:كالباقر و الصادق و الكاظم و الرضا. اين مفسر توانمند اهل سنت هنگامي كه كوثر را منطبق بر وجود مبارك زهراي مرضيه ميداند اين چهار نام بزرگ را برون ميكشد و مطرح ميكند و ميگويد اينها استمرار كوثري هستند كه «انا اعطيناك الكوثر». اين دو سوره كه بهعنوان شان نزول مستقل براي زهراي مرضيه ثبت كردهاند اين مفسران بزرگ. اما چند آيه در كنار اين دو سوره هم اشاره ميكنم. ذهن مبارك شما آشناست.
هنگامي كه اين آيه تلاوت ميشود در بسياري از مجامع ديده ميشود بياختيار و يا با اختيار مخاطبان عرض ارادت ميكنند و درود و تهيت ميفرستند تا گفته ميشود «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» اينچنين عرض ارادت خالصانهاي به ساحت آن اهل البيت به عمل ميآيد. آيه مباركه تطهير، سوره مباركه احزاب را در ذهن داريد و اينجا فقط يك تك مضراب ميگويم. اشاره كردم بحث تفسيري ندارم. قريب 40 مفسر بزرگوار اهل سنت هنگامي كه به اين آيه ميرسند.
كساني مثل طبري. عزیزانی که آشنا هستند ميدانند که طبری یعنی چه؟ یعنی امام المفسرين در ميان اهل سنت، 15 روايت نقل ميكند كه من یک اشارهاي به يكي از آنها ميكنم. كسي مانند جلال الدین آخوند ملاجلال سيوطي 20 روايت نقل ميكند در انطباق اين آيه شريفه تطهير بر وجود نازنين زهراي مرضيه، همسر گرانقدر او، دو فرزند بزرگوارشان كه اشاره ميكنيم. اما فرمود «انما يريد الله». خداوند از همه انسانها اراده طهارت و پاكي كرده است اين اختصاص به كسي ندارد اما در اينجا فرمود «انما» این است و جز اين نيست اين حصر است اين خواستهای كه خداوند در اين جا دارد و ارادهاي كه نسبت به طهارت فاطمه وكسان فاطمه و اهل البيت فاطمه دارد.
يك اراده ويژه است يك انحصار خاص است كه زيبائي آن را در اين روایت از زبان همین مفسر بزرگوار مشاهده ميكنيم. مراغي از مفسران توانمند اهل سنت در جلد 24 تفسیرش صفحه 7 اشاره ميكند كه ابن عباس گفت: (شهدنا رسول الله تسعه أشهر یأتی كل يوم باب علي ابن ابي طالب عند وقت كل صلاه ). ما شاهد بوديم (ابن عباس ميگوید ) آيه تطهير نازل شد. پيامبر بعد از نزول این آیه هر نوبت كه به نماز ميرفت تا 9 ماه، رسول خدا هرگاه كه ميآمد مسير را طي ميكرد قبل از رفتن به مسجد و پاي گذاردن ميآمد در كنار خانه علي(ع) عند وقت کل صلاه فيقول و ميگفت: (السلام عليكم و رحمه الله «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» كل يوم خمس مرات). پيامبر 5 بار تا 9 ماه اين كار را انجام ميداد يعني هر ماه 150 مرتبه و در 9 ماه 1350 بار رسول خدا آيه شريفه تطهير را تفسير عيني و عملي در شان علي و زهرا نمودند. در شإن این دو بزرگوار پیامبر خود آیه را تبیین و تفسیر عینی و عملی مينمود. طبري همين نقل را بازگو ميكند با 6 ماه با آدرسهایی که دیگر از گفتن آن اجتناب ميکنم.
چهارم. پيامبر وارد شدند بر خانه فاطمه. سادگي زندگي فاطمه را ديدند رسول خدا -اين همان زندگي است كه اقلام جهيزيه فاطمه 19 قلم بيش نيست - هنگامي كه زهراي مرضيه را با اون وضعيت ديد. دستهاي فاطمه را ديد رنگ در صورت دخترشان زهراي مرضيه نيست. هنگامی که این را دید اشك از سيماي مبارك پيامبر جاري شد تا اشك از سیمای مبارک رسول خدا جاری شد جبرئيل فرود آمد و گفت يا رسول الله «ولسوف یعطیک ربک فترضی» سيوطي در درالمنثور جلد 8 صفحه 543، میبدی جلد 1 ص 524 هر دو حدیث را به اين شيوه نقل ميكنند كه جبرئيل آمد گفت يا رسول الله دل نگران نباشيد. خداوند به زودي در قيامت در شان فاطمه آنچنان ميكند كه شما خرسند و شادمان و راضي باشيد.
پنجم. آيه شريفه نازل شد. باز همین بزرگان، سيوطي در در المنصور و ديگران ميگويند. آيه 26 سوره مباركه اسراء نازل شد «و آت ذا القربي حقه» اينجا بود كه ابا سعيد خدری و ديگران نقل ميکنند. پيامبر فاطمه را صدا زد و گفت: (يا فاطمه لك فدك) فاطمه جان اين آيه در شان توست. در حال و هواي توگفته شده است . از آن توست. اين موهبتي كه خداوند بر من ارزاني كرده است و فدك را تقديم تو ميكنم.
ششم. آيهاي كه از آن تعبیر ميكنيد آيه 23 سوري مباركه شوري به آیه قربی،آيه مودت. همان که در ذهن عزیزان وجود دارد. اين را بيش از 20 مفسر بازگو ميكنند با يك ويژگي كه فوق العاده زيباست الآن متذكر ميشوم خدمت عزيزان. آيه نازل شد « قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» بگو پيامبر من هيچ مزدي نميخواهم از شما مگر مودت در قربي.
هر نبی ميگفت با قوم از صفا دست مزدي ما نخواهيم از شما
دست مزد ما رسد از حق بسی دست مزدي ما نخواهيم از کسی
تمام انبياء الهي گفتند «لااسئلكم عليه اجرا» اما اين پیامبر یک چيزي اضافه كرد به آن و گفت «إلا الموده في القربي» چرا؟ تمام پيامبران گفتند ما مزدي نميخواهيم اما اين پيامبر گفت مگر مودت در قربی.
چرا؟
همه پيامبران وقتي پيش روي خود را نگاه ميكردند « واتر فیهم رسلا. ارسل عليهم انبياء » ميديدند اين علم بر روي زمين نميماند. پيامبر دیگری ميآید علم را به دوش ميگيرد و سير هدايت جامعه بشري استمرار و ادامه دارد. اما اين رسول ميداند خاتم النبيين و المرسلين است. بايد مسير را بعد خودش تعيين كند «الا الموده في القربي» يعني مسير بعد از پيامبر، هدايت و نجات امت بعد از پيامبر. آیه شریف نازل شد. پس من از شما مزدی طلب نمیکنم مگر مودت در قربی. سؤال شد یا رسول الله: جلد سوم جار الله زمخشري در ذيل اين آيه مينويسد: (وقیل یارسول الله من هم؟)اي رسول خدا براي ما بازگو كن اين كساني كه ميگوئي (قربي) اینها چه كساني هستند؟ ميشود اشارتي بفرمائيد؟ ( و قال رسول الله) رسول خدا به صراحت فرمودند: (هم علي و فاطمه وابنيهما) ايشان که عرض ميکنم این قربیای که خداوند فرموده است علي و فاطمه و دو فرزند او هستند كه اشارتی به او ميکند خداند سبحان با عنوان قربی. حال این خاطر مبارک عزیزان روشن. جمله زيبائي در اینجا وجود دارد اين را حداقل ميتوانيد مراجعهاي بكنيد.
به همين تفسير كشاف زمخشري كه اشاره كردم و به تفسير فخر رازي همان مفسر بزرگي كه الآن هم استشهادی از آن آوردم. هر دو اينها بعد از اينكه اين روايت را از پيامبر بازگو ميكنند و اين قربي را نشان ميدهند بعد يكي 12 و ديگري 14 روايت نقل ميكند با يك روايات عجيبي كه نميتوانم خدمتتان حداقل دو يا سه تا از اينها رو نگویم عين عبارت متن اين دو عالم بزرگوار اهل سنت اينست كه به دنبال اين جمله ميگويند: (و قال رسول الله) و همچنین رسول خدا فرمود: ( من مات علي حب آل محمد فقد مات شهيدا) و باز مجددا (من مات ) هر کسی که بر محبت این قربی و آل رسول جان دهد به شهادت جان داده است (و من مات علی حب ) هر کسی که بر محبت این خاندان جان دهد (فقد مات مغفورا له) با غفران الهی جان داده است (و من مات علی) و هر کسی که با محبت این خاندان جان دهد خداوند اجر تائب را برای او ثبت ميکند ( و من مات علی ) و باز هر آنکسی که بر محبت این خاندان جان دهد ( فقد مات مومنا مستکمل الایمان) با ایمان کامل خداوند جان دادن او را ميپذیرد و چنین آسوده خاطر به لقاء حضرت دوست نائل و واصل ميگردد.
اين دو بزرگوار، این دو عالم دقیقا یکی 12 روایت یکی 14 روایت با همین متن مينویسند پيرامون بیان این قريي که نشان دهندهی مقام شامخ حضرت زهراي مرضيه و کفو کریم او اميرالمومنين و آنگاه دودمان مبارك اوست.
بهعنوان آخرين آیهی از موارد شان نزول عرض ميكنم محضر بزرگواران. مورد هفتم آيه هفتم، آیه 61 سوره مباركه آل عمران برای عزیزان آشناست. هنگامي كه جماعت نصاری آمدند و گفتمان خودشان را با حضرت رسول انجام دادند ره به جایی نبردند تسليم سخن پيامبر و حقيقت نشدند آنگاه ابتكاري را رسول خدا به خرج داد كه بينظير باقي ماند. و آن اينكه اگر شما بر حقيد يا ما بر حقيم بيائيد و بنشينيد آنگاه عزيزان خودمان را بخواهيم شما فرزندانتان،زنانتان عزيزان عزيزتر از جانتان را بياوريد من هم ميآورم.
در پيشگاه خداوند دست بر ميداريم هر كدام از ما بر باطل است جان دهد و از ميان برود يعني سنت مباهله. سنت سنگین. پيشنهاد بسيار تكان دهنده بود مسلمانان وقتي اين جمله را از پیامبر شنیدند تکان خوردند چطور رسول خداوند چنين سخني را ميگويد. آيه مباركه نازل شده بود 61 سوره آل عمران« قل تعالو فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعاالو ندعوا أبناءنا و أبنائکم و نساءنا و. . . »
شما پسرانتان را بیاورید من هم پسرانم را ميآورم. شما هم زنانتان را بیاورید من هم همسرانم را ميآورم شماهم عزیزتر از جانتان را بیاورید من هم أنفسنا را ميآورم آنگاه در پیشگاه خداوند دست بلند ميکنیم آفتاب صبح24 ذي الحجه بر درب خانه رحمه للعالمين آنجا كه دلهاي شما الآن روانه آنجاست تابيدن گرفت تمام مردم مكه منتظرند چه اتفاقي امروز ميافتد؟ چه كسي از درب اين خانه بيرون ميآيد؟ وجود مبارك نبي مكرم اسلام برون آمد اما به دنبال آن دیدند پیامبر به تعبیر همین جارالله زمخشري در تفسير كشاف این عالم اهل سنت (محتذنا الحسین آخذا بید الحسن ) ديدند در آغوش راستشان سيد الشهدا هستند و در دست چپشان امام مجتبي(ص) هستند آيه مباركه تفسير شد (ابناءنا) نگاه کردند چشمها خيره كه كدام زن از پيامبر ميآيد اما هنگامی که نگاه کردند ديدند چهرهی دیگری آمده است در پشت سر پیامبر. نيست مگر دقیقا شانه به شانه پشت سرشان وجود نازنين زهراي مرضيه (سيده نساء العالمين من الأولین إلی الأخرین) و پشت سر اين 4 فرد ميآيد وجود نازنين علي ابن ابي طالب أسد الله عين الله أذن الله وجه الله در پس اين چهار نفر در حال آمدن با تمام ستبری و با تمام توانمندی و قدرت ميآيد. موارد سوره مبارکه آيه 61 آل عمران تفسير شد و مشخص شد آن كه لياقت اين را دارد كه دراين منظومه عشق حركت كند وبه صحنه بيايد نيست مگر زهراي مرضيه (س) فقط يك جمله عرض ميکنم در این آیه مبارکه. همین عالم بزرگوار زمخشري ميگويد (لادليل اقوي. . . ) دليل قويتر از اين وجود ندارد ج يك ص 193 ( من هذا علي فضل اصحاب الکسا )دليلي بالاتر و محكمتر از اين بر افضيلت این اصحاب كساء در امت اسلام وجود ندارد و (هم علي و فاطمه و الحسنان ) و اینها نیستند مگر علی و فاطمه و حسن و حسین. اين 7 آيه كه شان نزول و اسباب نزوليش وجود نازنين زهراي مرضيه است. اما آيات كه بهعنوان مصداق بارزش اين مفسرين بازگو ميكنند.
آيه 285 بقره «آمن الرسول بما أنزل إلیه من ربه و المومنون» ايمان آورده است رسول به آنچه خدا بر او نازل كرده است و مومنون ايمان آورده اند. بسياري از اين بزرگان مثل حاكم عسکانی ، شواهد التنزیل جلد 1 صفحه 342 مينویسد مراد ازاين مومنين مصداق بارز آن نيست مگر علي و فاطمه
دوم. سوره مباركه عبس 38 و 39. «وجوه یومئذ مسفره ضاحکه مستبشره» چهرههایی را در قیامت ميبینید شادان، خندان. اینها به تمام وجود شادمانند. شواهد التنزیل دیگر بزرگان اهل سنت ميگویند مصداق بارز این چهره های خندان نیست مگر علی و فاطمه.
سوم. همین آیه شریفهای که در ذهن عزیزان وجود دارد. « واعتمصوا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا» سيوطی مينویسد، ديگران مينويسند، مصداق بارز «حبل الله» فاطمه و علي هستند.
سوره مباركه ابراهيم آيه 24 و 25. «الم تركيف ضرب الله مثلا كلمه طيبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها في السماء»:(خدا مثال ميزند يك كلمه طيبهاي را كه ريشه در خاك دارد شاخهها به آسمان و ميوه آنچناني ميدهد) بسياري از اينها تصريح ميكنند و ميگويند كلمه طيبه نيست مگر فاطمه سلام الله عليها
پنجم. آيه نور به پايان ميرسد آیه بعدی. اين مشكوه و نورالهی كجاست؟ ميفرمايد «في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيه اسمه» در خانه هائيست كه خداوند اجازه ميدهد در آن خانهها نام او با جلالت و عظمت ياد شود. راوي حديث، خلفا سه گانه هستند كه بازگو ميكنند يا رسول الله؛ آیا مراد از اين بیوت كجاست؟ آيا بيت فاطمه و علي از اين بیوت هست؟ رسول خدا فرمودند: (نه أم من أفاضلها ) نه تنها از اين بیوت است بلكه افضل ترين اينهاست.
این را سیوطی نقل ميکند. حاکم عسکانی در شواهد نقل ميکند كه اشاره كردم خدمت دوستان.
2 مورد ديگر عرض ميكنيم از مواردي كه بطن را ميگويند. يعني ظاهر آيه این را نشان نميدهد اما گفته ميشود تاويل آیه این است. بطن آیه این است. این هم آشنا است برای دوستان «مرج البحرين یلتقيان* بينهما برزخ لایبقیان* یخرج منهما الؤلؤ و المرجان » سوره مبارکه الرحمن. سيوطي به صراحت نقل ميكند اين دو بحر نميتواند باشد مگر اينكه بطن این دو بحر علي و فاطمه هستند.
چهاردهم. همين آيه مباركه نوری که خیلی از دوستان حفظ هستید. «الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوه فیها فیها مصباحنا المصباح فی زجاجه »
سیوطی، مقاضلی، سمهودی، همه این بزرگان و بسیاری از اینها نقل میکنند: اون زجاجه نیست مگر وجود نازنین زهرای مرضیه. این یک شمه چهارده مورد از صد و چهل موردی که اهل سنت پیرامون حضور فاطمه در قرآن بازگو ميکنند اما اجازه بفرمایید اون طرف سکه هم رو در بخش دوم سخن عرض کنم. یعنی حضور قرآن درسیمای نازنین و وجود فاطمه(ص).
خواهران و برادران مسلمان خوب دقت بفرمایید: قرآن دو وجود دارد در شخصیت انسان. یک حضور علمی ميتواند داشته باشد و یک حضور عینی و عملی. یعنی آشنایی با قرآن، علم قرآن را دانستن و عمل قرآن را نشان دادن. این ميشود حضور قرآن در وجود یک انسان. اما نسبت به علم قرآن وقتی نگاه میکنیم فاطمه دانش آموخته و فارغ التحصیل مکتب نورانی وجود نازنین ختم رسولان محمد مصطفی است. فاطمه تنزیل قرآن را از پیغمبر فرا ميگیرد. 9 سال با کسی زندگی ميکند که: (علی اعلمکم بالقرآن). عالمترین فرد به تفسیر قرآن است و فاطمه فارغ التحصیل و دانش آموخته مکتب تفسیری امیرالمومنین علی ابن ابی طالب است به این خاطر ميگوئیم: السلام علیک ایتها المحدثه العلیمه. مقام او را بهعنوان علیمه ميستایید و یاد ميکنید. اما اجازه بدهید به اصطلاح دوستان یک پرده سخن را بالاتر ببریم. اصول کافی، روایات معتبر (وکان جبریل یعطیها) یعنی چه؟
امیرالمومنین وارد خانه شد دید بانو در حال سخن گفتن است. گفت فاطمه جان با که سخن ميگویی با این دل افکار و فسردهای که پس از پیامبر داری؟ فاطمه فرمود علی جان بعد از آنکه غم جانکاه فقدان پدر،جان من را سخت فشرد خداوند سبحان بر من عنایت و مرحمتی فرمود که گاه ميآید امین وحی. گه گاه فرشتگان الهی ميآیند با من اسرار و مطالبی را در میان ميگذارند و به من ميگویند. امیرالمومنین فرمود فاطمه جان از این به بعد آنچه که به تو ميگویند بگو تو انشاء کن و من املاء ميکنم و مينویسم. فاطمه ميگفت و علی مينوشت بعد هنگامی که ائمه ميخواستند از موارد علم و دانش خودشان بازگو کنند چه ميگفتند؟ ميگفتند: (و عندنا مصحف امّنا فاطمه). مصحف فاطمه که شنیده اید یعنی این. این مصحف فاطمه هست. در نزد ماست مصحف مادرمان فاطمه. جای جای آیات الهی در مشت زهرای مرضیه است به تعبیر عامیانه. همین خطبه نورانی که بخشهایی از این را ميبینیم اطرف این خانه نوشتهاند و زینت افزای محفل ماست همین خطبه نورانی فدکیه از ابتدا تا انتهای خطبه را که نگاه ميکنید بانو 27 مورد استشهاد قرآنی ميکنند در سخنرانی شان. 27 مورد زهرا آیه قرآن را ميخواند که من گمان ميکنم تمام این خطبه شرح همین 27 آیه هست. این نکته مهمی هست که عرض ميکنم. تمام خطبه فدکیه با عظمت و جلالت آن شرح همین 27 آیهای است که فاطمه(ص) بازگو ميکند.
در مقام علمی هیچ جای سخن و بحثی را در تسلط به آیات بینات الهی فرو نمیگذارد زهرای مرضیه. اما بیایید یک مقداری ملموسترش کنیم به خودمان این قسمت را بیشتر توجه بفرمایید. اما در مقام عمل،حضور عملی قرآن در زندگی فاطمه چگونه است. عزیزان، خواهران و برادران خوب دقت بفرمایید. مجموعهی تعالیم قرآن کریم در رابطه با من و شما دو کلمه است. همان که همیشه اشاره کرده ایم،
دستی بجام باده و دستی به زلف یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
صلاه است و زکات است. بخشی از پیام و آموزههای قرآن کریم ارتباط با حضرت باری تعالی است و بخش دیگر آن ارتباط با مردمان و خلق است. صلاه است و زکات است. حالا نگاه کنید تجلی قرآن در وجود فاطمه در مقام عمل در ارتباط با خدا و خلق چگونه است. خوش است که ابتدا از حق بگوییم: فاطمه با خداوند چگونه قرآنی زندگی ميکند چگونه دیده ميشود در سیمای او. دعوت قرآن به دو چیز است: عبادت و عبودیت. عبودیت فرااست الان عرض ميکنم ولی عبادت مختصر: عبادت همان پرستش است، نیایش است آن است که انسان خودش را در پیشگاه خداوند بر خاک ميافکند. عبادت به معنای خاص ميکند. هنگامی که به این معنا به سیمای نازنین فاطمه صدیقه نگاه ميکنیم: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم»: چه عبادتی را در فاطمه میبینید؟
عبادت به معنای پرستش. حسن بصری از کسانی هست که چندان دلسپرده خاندان پیامبر نیست اما نام درشت و بزرگیست و همگان ميشناسند او را در تاریخ اسلام. (ما رأیت فی هذه الامه اعبد من فاطمه بنت رسول الله). ایشان ميگوید: در میان این امت ندیدیم و ندیدند عابدتر از فاطمه کسی در میان امت پیامبر.
(قامت فی محرابها حتّی تورّمت قدماه). فاطمه هجده بهار بیشتر میهمان بشریت نبود اما ميفرماید( قامت فی محرابها. ) آنچنان در محراب عبادت ميایستاد که پای این بانوی جوان متورم ميشد. آنجا که پیامبر آن حدیث زیبا را بازگو کرد بخشی از آن حدیث قدسی هم در آن وجود دارد که خداوند ميفرماید: (انظروا الی امتی فاطمه). به ملائکه خویش میگوید نگاه کنید به این فاطمه. چگونه بند بند او در عبادت و پرستش من ميلرزد و چه حالی دارد با من،چه حال و هوایی دارد. یکبار ميشنود زهرا که پدر بزرگوارش ميفرماید وقت استجابت دعا لحظات غروب جمعه است. یک بار پیامبر اینرا بازگو ميکند لحظات غروب جمعه. سیّد الایام،جمعه است و بهترین و خوشترین حالت آن دم دم غروب. فاطمه خواهش ميکند از آن روز به بعد هر جمعه از فرزندان خویش یا از دیگرانی که ميیابد حسنین رو بر بام ميفرستد عزیزان من آن لحظاتی که خورشید فرونشسته است و دم دم غروب است را به من آواز کنید و به من آگاه کنید و از ساعتی قبل از آن سر را بر خاک ميگذارد تا آن لحظات دلنشین برسد و آنگاه نجوا و ناله خویش را با حضرت حق آغاز کند.
و مقام قرب خودش را از خداوند طلب كند. هنگامي كه اشاره ميشود با آن وضعيت خاص و بحث خدمتكار پيش ميآید شنيديد يا رسول الله اگر شما ميپسنديد من همان 34 تكبير و 33 سبحان الله و 33 الحمد الله را از هزاران خادم بيشتر ميپسندم كه ارزاني من كرديد. دست مريزاد پدرجان متشكرم از اين هديه كه به من داديد. اما قصه بالاتر از اين است. اين عبادت است. من ميخواهم بگویم عبوديت، عبوديت چيست؟ بندگي همانكه: «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون». هنگامي كه عبوديت فاطمه را نگاه ميكنيم، عبوديت چيست؟ تسليم محض. یعنی
از وجودت گر بود موئي بجا بيوفايت خوانم از سر تا به پا
اينكه تمام اين وجود تسليم حق شود. اينجا جائي است كه بايد فاطمه را ديد و شناخت. عرصه هنرنمايي زهراي مرضيه در ميدان عبوديت است. يعني چه؟ يعني آنجايي كه شما ميبينيد از نامهاي اين بزرگوار چيست؟ يكي كلمه بتول، بتول به چه معناست؟ همان است كه خدا در قرآن به وجود نازنين ختم رسولان محمد مصطفي(ص) ميفرمايد يا رسول الله «و تبتل إليه تبتيلا». خوب دقت كنيد. بتول ازاين ماده ميآید از ماده تبتل، تبتل يعني چه؟ يعني (الهي هب لي كمال الانقطاع إليك)، يعني خدايا عاشقم،عاشقترم كن. يعني خدايا اين دل يك ثانيه و يك ذره آن به غير تو توجه ندارد. تمام وجود من متوجه تو است.
جهان فاني و باقي فداي شاهد ساقي كه سلطاني عالم را طفيل عشق ميبينم
تسليم تمام وجود بر حضرت رب، نام اين عبوديت است و كسي كه به اين مقام ميرسد (عبد) است. فاطمه مقام عبوديت قرآن را يعني عبوديت قرآن را مصداق اتم آن را و جلوه عالي آن را در سيماي نازنين اين بانو ميبينيد. ميخواهيد ثابت شود. «يا ايها الذين آمنوا اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم». تسليم شدن خدا، تسليم شدن خدا، رسول او و ولايت شما، ولي امر شماست. حالا دقت بفرماييد. وجود نازنين زهراي مرضيه از آن آغاز طفوليت و كودكي اثبات كرد اين تسليم براي خدا و رسول را در جاي خودش آنگاه وصي او را و ولي او را. ابو عبدالله بخاري بزرگترين عالم محدث اهل سنت، صحيح بخاري جلد 5 ص57 دقت بفرماييد. ابن مسعود، راوي حديث هست. گفت پيامبر آمد سر به سجده گذارد ابوجهل با چند كس ديگر آمدند همانطور كه شنيديد گاه مثل اين صحنهها رو اين ایذاءها را بر پیامبر. زه دان شتر را آوردند و بر دوش نبي مكرم افكندند. من عبدالله مسعود ايستادم هيمنه وسطوت اينها را كه ديدم جرأت نكردم بروم جلو اما يكباره ديدم يك دخترك نازك انگشتي آمد و زه دان را از دوش پيامبر برداشت كه رسول خدا در حال نماز بود به سوي جماعت پرت كرد و فرياد و خروشي آنچنان بر اين جماعت كرد كه دقايقي بعد ديدم اينها حاضر نيستند در اين انجمن. هنگامي كه از نزديك نگاه كردم و ديدم نيست مگر فاطمه صديقه. ديدم هنوز سالهاي كمي وجود سن او نيست و اوان كودكي فاطمه هست از همان سال و روز اوّل حمايت و حميت همراهي و همگامي و دفاع خودش را از حريم رسول خدا نه پدرش، از حريم رسول خدا نشان ميدهد و مطيع بودن «اطيعوا الرسول» را. تمام خاطراتي كه فاطمه در بدر دارد عزيزان، تمام خاطرتي كه در احد دارد، در جاي جاي تاريخ اسلام دارد شكوهمند و درخشان در حمايت از پيامبر و تسليم رسول خدا بودن خودنمايي ميكند. پيامبر با تمام تلخي جان داد سر بر آستان دوست نهاد و قالب تهي كرد و به رضوان او پيوست. اما از اينجا كار فاطمه سنگينتر ميشود در اطاعت از پيامبر. يعني اينجااست كه در گوش او زنگ ميزند. (من كنت مولاه فهذا علي مولاه) را نميتواند رها كند. آقاي ابن ابيالحديد معتزلی اين شارح سني نهج البلاغه مينويسد كه چهل شب بعد از فوت پيامبر فاطمه برميخواست گاه همراه همسر خودش گاه همراه فرزندانش درب خانه مهاجر و انصار را ميكوبيد: (ايها الناس فلاني، فلاني اما شهدتم) مگر شما در غدير نبوديد؟ مگر اين جمله را از پيامبر نشنيديد؟ مگر چنين و چنان نميدانيد؟ مگر وصايت پيامبر اين نبود؟ سر را پايين ميانداختند ميگفتند دختر رسول الله يه قدري دير آمدي، ما بيعت كرديم. فاطمه مأيوس نميشد شب ديگر باز چنين ميكرد ابن ابی الحديد مينويسد حداقل چهل شب فاطمه به دفاع، چنين حمايتي را اعلام ميكرد و ميآمد. حالا نوبت اين است كه «اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم» باشد. فاطمه بهعنوان ولي خودش نسبت به علي به صحنه بيايد. هنگامي كه اين آشوب و اضطراب را در امت اسلام ديد. من نميخواهم در اين ايام ولادت وارد بحث ديگري شوم. اما هنگامي كه ديد كه
افسوس كه اين دهكده را خواب گرفته خون دل ما، رنگ ميناب گرفته
حال و هواي ديگري را در احكام اسلام ديد اينجا بود كه( لافت خمارها و الشتملت بجلبابها ) اينجا بود كه آن بانويي كه آنروز وقتي آن نابينا وارد خانه شد، پيامبر يك نگاهي كردند ديدند كه فاطمه برون رفت به سرعت، گفتند دخترم اين فرد که نابينا است چرا اين كار را انجام دادي؟فرمود پدر. (فا انّي اراه و هو يشم ريح). گفت پدر او مرا نميبيند ولي من او را ميبينم و او بوي مرا استشمام ميكند. يكباره اشك پيامبر جاري شد و گفت. (اشهد انك بضعه مني). من شهادت ميدهم به خدا قسم كه تو پاره تن مني. اين همان فاطمه هست. دقت فرموديد. جامه بر تن كرد خِمار خودش رو بر سر افكند پوشش رو افكند و آنگاه آنچنان گام زد و وارد مسجد پيامبر شد كه تا ابديت بماند. عزيز من برادر و خواهر بزرگوار جفا از ماست. عظمت اين خطبه فدكيه فاطميه در حدی است كه شيعه را جواب ميدهد اسلام را جواب ميدهد يعني وقتي كه توحیدیه آن را نگاه ميكنيد بيبديل، بينظير، بيمانند. صدرالمتالهين، شيرازيها، علامه حليها، خواجه طوسيها گاه اشاره كردم من در دو سه قسمت اين خطبه هنوز كه هنوزست ماندهاند و خواهند ماند. (انار فی الفكر معقولها ضمن فی القلوب موصولوها جعل الاخلاص موصلها ضمل فی القلوب به تأويلها). يعني چه؟ نميفهميم. فاطمه چه ميگوید در مقام توحيد وقتي لب باز كرد و آن توحيديه غرا را گفت همين كلماتي كه ميبينيد اطرف نوشتهاند اينها اولين بار در اسلام گفته شد يعني فلسفه احكام. آني كه نسل جوان ما الان ميگوید چرا نماز بخوانم؟ من چه نيازي به نماز دارم؟ فاطمه ميگويد: (و الصلاه تنزيها عن الكبر). هيچ چيزي مثل نماز شاخ تكبر انسان را نميشكند اين پيشاني كه روزي چندين نوبت برخاك نهاده ميشود در پيشگاه حق. اين نميتواند غرور و كبر در وجودش بياید. نه نسبت به خدا نه نسبت به خلق، اين بت نفس را نماز ميشكند و فرود ميآورد و هيچ پديده و عبادت ديگري نميتواند اين من من را بگيرد از من.
ميتواني ميتواني آن من بازگرداني من انسان من
تا من انسان ما را به ما بازگرداند. اين فلسفه احكام تمام اينها و هر كدام از آنها يك دنيايي از شرح و بحث تا رسيد به آنجا كه فاطمه تازيانه رو كشيد.
آنها كه با نهج البلاغه آشنا هستند ميدانند كه خطبه شقشقيه چيست كه 25 سال بعد علي ميگويد. فاطمه 25 سال قبل گفت و در اين جهت مسير را براي اميرالمومنين روشن كرد. شما نقد تمام عيار سياسي را و بر گردهي حاكميت نواختن را، آنچنان در اين خطابه ميبينيد كه پشت انسان را به لرزه درميآورد. يك بانوي جوان 18 ساله، با غم داغ پدر، با مصائب ديگري كه ديده است، (یابن ابي قحافه؛ افي كتاب الله انت ترث اباك و لا ارث ابي) فرياد آنچنان برميآورد كه ميلرزاند پايهها را. فاطمه، يعني «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» به اين بسنده نميكند. اگر لازم باشد جان را هم تقديم كند. آزارها را هم بپذيرد. آمدند بزرگان به علي (ع) گفتند به فاطمه بگو يا روز گريه كند يا شب گريه كند. يعني چه اين گريه؟ (و سلاحه البكا) این سلاح فاطمه بود اين آخرين حربههايي بود كه فاطمه به خرج ميداد در عبوديت و بندگي خودش. از اين راه اثبات ميكرد اين نابساماني و ظلم اجتماعي و موارد ديگر را. و حتي نميخواهم شما را غمگين كنم. اما داخل پرانتز وقتي كه ميگويد ميداند چقدر تلخ است براي علي كه بگويد علي جان وقتي من رفتم شبانه من را غسل بده خودت من را غسل بده و كفن كن بعد «ولا تعلم احداً قبري» و قبر من را به هيچ كس نگو. يعني چه؟ يعني «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم» يعني دارد اين اخفاء قبر را هم بهعنوان يك حربه كامل تا قيام قيامت استفاده ميكند. زهرا مرضيه و باقي ميدارد و دقيقاً تبيين ميكند شرايط را براي آيندگان كه ميآيند. در حقوق الهي محكم و جدي، عبوديت خودش را زهرای مرضيه كامل ميكند و نشان ميدهد. اين در ارتباط با چه کسی؟ باذات حق. بُعد دوم آيات شريفه و آموزه قرآن چيست؟ ارتباط من و توست عزيز من يعني (دستی به جام باده و دستي به زلف يار) زكات، مردم، مردم. ارتباط فاطمه با خلق چگونه قرآني است؟ چرا جاي دور برويم؟ اولين خلقي كه ما انسانها بايد با آن ارتباط درست برقرار كنيم چه كسي است؟ «يسألونك ماذا ينفقون» سؤال ميكنند پيامبر چه انفاق كنيم؟ بگو مهم نيست چه انفاق كنيد «قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الاقربين» مهم اينست كه درست و بجا مصرف كنيد. چه بديد مهم نيست موارد مصرف مهم است به كه بدهید مهم است اولين مورد مصرف پدر و مادر «و قضا ربك الا تعبدوا الّا ايّاه و بالوالدین احسانا» اولين وجه ارتباطي من، اگر موفق هستم در رابطه با پدر و مادر ميتوانم با ديگران هم موفق باشم اگر من اينجا دارم لنگ ميزنم در موارد ديگر هم لنگ خواهم زد امروز يا فردا، در ارتباط با خلق ببينيم فاطمه را، از همين جا شروع كنيم ارتباط فاطمه با پدر و مادر و والدين چگونه است. وقتي كه نگاه ميكنيم همين بس است آن روزي كه پيامبر آمدند وارد خانه زهرا مرضيه بشوند مانند هميشه از نبردها و سفرها كه ميآمدند ميآمدند وارد خانه فاطمه ميشدند اولين فرد، كه دلتنگي خودشان را براي فاطمه نشان بدهند اما وقتي كه پيامبر وارد شدند يك دقيقه نشد كه آمدند بيرون و رفتند مسجد، هيچ فردی نفهميد چرا؟ اما يك چند دقيقه بعد ديدند از خانه فاطمه دو تا دسته گلش بيرون آمدند يك چيزي دستشان است و بردند گذاشتند پيش روي پيامبر پيامبر باز كرد يك نگاه كرد اشكهايش جاري شد سه مرتبه (جلد 43 بحار) سه مرتبه پيامبر گفت (ابوها فداها) پدرش فدايش باد. پيامبر نميتواند به سادگي جانش را تقديم كند. سه بار فرمود: پدرش فدايش باد. چه بود هيچ كس نفهميد. پيامبر وارد شد پردهای را در خانه فاطمه ديد و گردنبندي را در گردن او. بيرون آمد فاطمه فهميد پرده را باز كرد گردنبند را باز كرد دست حسنین. بابا يا رسول الله مادرمان سلام رساندند و گفتند: آنچه ميخواهيد عمل بفرماييد پيامبر برگشتند آمدند وارد شدند بر فاطمه، دخترم هيچ كدام از اينها ايراي ندارد نه اين پرده نه اين گردنبند. اما شيوه رفتار تو هميشه اين است كه با حداقل معيشت اجتماعي، بندگان دلشده الهي و ضعفاي جامعه را با رفتار خودت تقويت و حمايت ميكني، اين منش توست دخترم. پدري كه ميگويد (ابوها فداها) شوخي نيست. (دخلت عليها) وقتي وارد ميشد پيامبر به تمام قد ميايستاد (قامت عليها، رحب بها) جاي خودش را به فاطمه ميداد (قبّل يديها) دست فاطمه را ميبوسيد. همه نوشتهاند من جمله عايشه ميگويد( قبّل يديها) يعني چه و بعد همان گونه كه شنيديد. متدينين ما، اهل تشرع ما دوست ندارند اسم دخترشان را ببرند ميگویند صبيه خانم، دختر خانم، خانواده، خانه، منزل، از اين حرفها به كار ميبرند همين طور نيست؟ اما پيامبر ميايستد بر فراز منبر مدينه و ميگويد (امّا ابنتي فاطمه). مدام اين كلمه را بر زبانش جاري ميكند. دارد اين كلمه را در اذهان عمومي جامعه فرو ميبرد. اين نام را وجود ناز بانو را با افتخار كامل پيامبر اين را ميگويد و نام دخترش را زينتبخش محفل و سخنراني و كلام خودش قرار ميدهد. بعد در اين «اما ابنتي فاطمه ها» خيلي چيزها را شما شنيدهايد اما دخترم فاطمه (هي ثمره فؤادي) ميوه دل من است. ( قره عيني) نور چشم من است. (روحي ألتي بين جنبیه) جاني است كه در بدن من است.
همين آقاي آلوسي كه عرض كردم صاحب تفسير روحالمعاني عالم اهل سنت ميگوید من با اين جمله پيامبر برايم ثابت شد تسليم دستها بالا كه فاطمه سيده نساء العالمين است. چون اگر زني به آنجا رسيد كه شد (روحي التي بين جنبیه) روحي كه در جان پيامبر است پس اين انسان بايد چه باشد؟ سيده النساء العالمين من الاولين و الاخرين باید باشد. اين براي من ثابت كرد آلوسي بازگو ميكند جلد سوم صفحه 138 در تفسير روحالمعاني خودش. خوب نگاه ميكنيم با پدر چنين رفتاري داردروح و روان پيامبر است از اين بالاتر كه شما ميگوييد (هي امّ ابيها). يعني چه( امّ ابيها)؟ چنين ريشهای را در وجود پيامبر دارد و اين ارتباطي را با وجود مبارك نبي مكرم- حالا با همسرشان چه؟ يك جمله بگويم براي شما كفايت ميكند نامه 28 نهج البلاغه را باز ميكنيد. معاويه نوشته است به علي، علي جواب معاويه را نوشته است علي تو همان كسي هستي كه تو را كشان كشان به مسجد بردند براي بيعت ديگر با من سخن نگو. علي ميگويد معاويه تو ميخواهي مرا متهم كني در حالیکه داري تعريف من را ميكني. تو نميداني به خدا وقتي كه من را ميكشيدند و ميبردند من چه صبري كردم در راه خدا. تو نميداني به من چه گذشت و آنجا چگونه بر نفس خودم غلبه پيدا كردم براي بقاء دين خداوند. بعدش اشاره ميكند معاويه تو حدي نداري عددي نيستي كه اين سخنان را بگويي. تو ميداني كه هستي تو فرزند ابوسفياني، تو فرزند هندي، يكيك اشاره ميكند دودمانشون را و بازگو ميكند و ميگويد معاويه تو كه ميداني منّا رسول الله از ماست رسول خدا منّا اسدالله از ماست اسدالله حمزه سيدالشهدا منّا از ماست بردارم جعفر طيار كه چنين جان ميدهد يك به يك مفاخر را بازگو ميكند ميدانيد آخرين و برترين حرف اميرالمومنين در نامه 28 نسبت به معاويه چيست؟ كه آخرين تير تركش را علي رها ميكند علي ميگويد: منّا خيرالنساء العالمين افتخار من علي به خير النساء العالمين و فاطمه است. يعني همان كه گاهي دوستان اهل مدح و اينها ميخونند كه
دو عالم بر علي نازد علي بر همسرش نازد
اميرالمومنين ميفرمايد منّا سيده النساء العالمين، خير النساء العالمين آن لحظات آخري كه
بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران كز سنگ مويه خيزد وقت وداع ياران
وقتي اين دو تا در خانه نشستند لحظات آخر جدايي است او ميگريد، او ميگريد بعد فاطمه امضا گرفت از علي به اين بيان (يابن عمّ؛ ما احدتّني كاذبه ولا خائنه منذ. . . ) 9 سال با تو زندگي كردم هيچ كوتاهي با تو داشتم؟ اشكها را علي ريخت، فاطمه جان دل من را كباب نكن دارد از امام خودش امضاء ميگيرد از ولي خدا مگر شوخي است؟ چنين شوهرداري ميكند. با چنين وضعيتي اين را عيب ندارد كه عرض كنم امير وارد خانه شد فاطمه جان يك چيزي بياوريد ميل كنيم. سر را پايين انداخت زهرا مرضيه چرا چي شده است؟ فرمود علي جان سه روز است كه حتي براي حسنين هم غذا و خوردني نداشتيم در خانه فرمود: چرا به من نگفتيد. گوش كنيد خواهران عزيز گوش كنيد برادران عزيزم فاطمه لب باز كرد گفت: (علي انّي لاستحی من الهي ان أكلف نفسک ما لاتقدر عليه) (علي جان من حيا ميكنم از خدا كه از تو چيزي بخواهم كه تو توان انجام آن را نداري شوهر من. من چطور از تو چيزي بخواهم كه نميتوانی براي من انجام بدهي، من حيا ميكنم از خدا). اين شيوه شوهرداري است. داره اين طور با علي رفتار ميكند وجود مباركش رو (حيفم مياد بقيه این مطلب را نگویم) اميرالمومنين تا اين را شنيد از خانه زد بيرون از خجالت همسرش از خانه رفت بيرون زد رفت يك درهمي ديناري قرض كرد برود بازار چيزي بخرد تو راه كه ميآمد مواجه شد با مقداد ديد دارد تلوتلو ميخورد چه شده است مقداد؟ علي سخن نگو. از خجالت زن و فرزندم آمدم بيرون اشكهایش جاري شد فرمود مقداد مثل اينكه تو بيشتر از من نياز داري بگير برو داد اما علي ديگر روي برگشتن به خانه را نداشت. رفت مسجد با پيامبر نماز خواند ظهر و عصر را خواند، مغرب را خواند عشاء را خواند يك مرتبه پيامبر آمدند بلندشوند بيایند از مسجد بيرون با پاشون زدند به زانو اميرالمومنين علي آمد بيرون گفتند من امشب ميخواهم بيايم شام خانه تو. اميرالمومنين يك نگاهي كرد كه چه بگویم به رسول خدا از يك طرف،
رواق منظر چشم من آشيانه توست كرم نمايو فروداي كه خانه خانه توست
از يك طرف ميدونه كه چه وضعي بوده. يا رسول الله وارد خانه شدند تادر را باز كرد اميرالمومنين ديدند چه بويي است در اين فضا فاطمه سفره را افكند يك نگاهي كرد اميرالمومنين به زهرا رسول خدا فرمودند: علي جان به دخترم اين طور نگاه نكن. تو چه كردي فاطمه چه كرد. من سپاس ميگويم خدا را كه از دخترم فاطمه آن را ديدم كه زكريّا از مريم ديد و «كلّما دخل عليه زكريا المحراب وجد عندها رزقا». هر وقت زكريا وارد ميشد در مسجد الاقصي، ميديد مقابل مريم غذاست از كجا؟از نزد پروردگار ميآيد صراحتاً قرآن بازگو ميكند علي جان اين پاس زحمات تو و فاطمه است كه خداوند چنين سفر شما را آسماني ميكند. «انزل علينا مائده من سماء» اين شيوهاي است كه رفت. با فرزندان خودش كه نگاه ميكنيد همين مقدار بس كه خاطرات تربيتي او تا تمام سلاله و دودمانش را گرفت و باقي ماند هر گاه نامش برده ميشد همه شان به تعظيم تمام ميگفتند: (كانت امّنا فاطمه) مادرمان فاطمه اين چنين مادرمان فاطمه آنچنان فكر ميكنيد اين جمله مال كيست؟ (ليَ فی بنت رسول الله اسوه) براي من در دختر پيامبر اسوه كامل و الگو كامل است.
فكر ميكنيد اين جمله از كيست؟ مال وجود نازنين امام به حق ناطق جعفربن محمد الصادق(ع) وجود مبارك امام صادق(ع) ميگويند: كه فاطمه اسوه و الگوي من است اين همان تربيت است كه يك شب جمعه مثل امشب بود تا عمود صبح عين عبارت این است در (جلد 43 بحار) تا عمود صبح فاطمه ميگويد، ميخواند، ميگويد ميخواند دمدم صبح شد حضرت مجتبي فرمودند مادر (اما تدعين لنفسك و لنا؟) آيا مادر يك چيزي براي ما و براي خودت از خدا نميخواهي با اين حالي كه ما داريم از تو ميبينيم كه (حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد)؟ فرمود: پسرم حسن جان (الجار ثم الدّار) عادت ما اين است ابتدا بندگان خدا آن گاه نوبت ما برسد اين تربيت فاطمي است به فرزند خودش. با پدر اين چنين است با شوهر آن چنان با فرزندان اين چنين حالا بعد بياييد نوبت خلائق كه ديگر با مردم كه مشخص است ميدانيم. وجود فاطمي را ميدانيم. شب زفاف فاطمه را ميدانيد. همان شبي كه پيامبر آمدند زانو گرفتند مركب خودشان را آوردند آماده كردند بعد زانو گرفتند كه فاطمه پاشو روي زانو پيامبر گذاشت سوار شد. در اين زفاف خوب شنيديد ماجرا آن كه بالاخره (شام زفاف هم عطاء كند )آنچه براي زنان موجب دلبستگي است و خرسندي است.
ديگر بقيه رفتارهاي جواد منشانه و سخاوت و کرامت او را با مردمان ميدانيم، عدالت آن را با مردم ميدانيم. وقتي اشاره كردند وقتي سلمان آمد سفارشي را به زهرا مرضيه بدهد نگاه كرد ديد بانو دارند ميچرخانند دستاس را و حضرت سيدالشهدا آن طرف نوزادند دارند گريه ميكنند در اين وضعتو شير مادر ميخواهند يك نگاهي كرد و فرمود چرا شما خودتان كار ميكنيد؟ فضه كه هست فرمودند سلمان اين توصيه پدر من و اين روش من است يك روز فضه استراحت ميكند و من كار ميكنم يك روز من استراحت ميكنم او كار ميكند من با خدمتكارم هم منصفانه عمل ميكنم. سلمان يك نگاهي كرد گفت دختر پيامبر پس اجازه بدهيد يكي از اين كارها را من انجام بدهم يا من حسين را نگه دارم يا من دستاس را بچرخانم؟ فرمودند: (أنا بتسكين الحسين الارفع) من بهتر ميتوانم حسين را آرام كنم فاطمه فرزندش را نگه ميداشت و سلمان شروع به كار كرد مؤذن گفت: الله اكبر. . . سلمان بلند شد با اجازه رفت مسجد، نماز تمام شد شرح ماجرا به اميرالمومنين داد علي دوان دوان به خانه آمد. اما نيامده دوان دوان برگشت هنگامي كه ميآمد غمين هنگامي كه برگشت شادان رسول خدا فرمودند چه شد علي جان؟ فرمودند: سلمان چنين گفت من رفتم اما ديدم بانو (مستلقيا علي زهره) بر پشت خوابيده و حسين هم بر سينه او آرام خوابيده است امّا دستاس او در حال چرخيدن است يا رسول الله. فرمودند: علي جان خداوند ملائكه مقرب خويش را بر خانه فاطمه موكل كرده است. آن كه دستاس او ميچرخاند ميكائيل است آن كه اگر لازم باشد گهواره حسين را تكان ميدهد جبرائيل است.
به اينجا ميرسد عبوديت و بندگي او در پيشگاه حضرت حق و رفتار او با خلق و بندگان و خلائق.
اين جمله از عايشه نقل ميشود كه «مشيتها مشيت رسول الله»
سوال كردند اخلاق پيامبر چگونه بوده است؟ همان كه ميگوييد «انك لعلي خلقاً عظيم» سوال كردند اخلاق پيامبر چگونه بوده است؟ اميرالمومنين فرمود: خلقه القرآن قرآن اخلاق پيامبر است. اخلاق پيامبر قرآن است. اين همان وجود عيني است. سوال كردند شيوه و اخلاق فاطمه (س) چگونه بوده است؟ عايشه گفت: (مشيتها مشيت رسول الله) اگر اخلاق پيامبر قرآن است، اخلاق فاطمه نيز قرآني است قرآن در وجود فاطمه فرو رفته است و فاطمه شده است وجود عيني قرآن در مقام عمل در رفتار با خلق، در رفتار با خالق و پروردگار خويش و وجود علمي قرآن باز كنيد جاي جاي قرآن را و در سينه زهرا مرضيه علم نهفته قرآن از مكتب پدر و شوهر بزرگوارش مشهون و مملو ديده ميشود. سينه سيناي او اقيانوس معارف و حقايق الهي و ناب ربّاني است. جاي او را در قرآن بجوييم من حداقل از 140 آيهاي كه ديگران گفتهاند و برادران اهل سنت گفتهاند 14 آيه اش را مرور كردم مظهر مبارك دوستان.
بسم اله الرحمن الرحيم
ولادت حضرت فاطمه علیها السلام فرصت بسيار مناسبي براي طرح مباحث ديني و توسعه و تعميق اطلاعات مذهبي است.
انسان به طبع خود اجتماعی است و بدون ارتباط با دیگران نمیتواند به حیات خود به شایستگی ادامه دهد، برقراری ارتباط با دیگران ضمن اینکه نیازهای مادی انسان را برطرف میسازد، او را از جنبههای روحی و عاطفی نیز راضی میگرداند.
این نیاز فطری انسان موجب گردیده تا پدیده ای به عنوان جامعه و مسائل مربوط به آن پدید آید. زندگی اجتماعی به منطق و قوانینی نیاز دارد که براساس آن ارتباط انسانها با یکدیگر مفید و سودمند باشد و مردم در پرتو آن قواعد بتوانند با آرامش به سعادت و خواستههای مادی و معنوی خود دست یابند. جامعهي بدون قانون و ارتباط بی قاعده نه تنها آدمی را به سعادت نرسانده و به او احساس رضایت نمیدهد بلکه برمشکلات او میافزاید و انسان را از رسیدن به کمال و آسایش دور میکند.
دین اسلام که کامل ترین ادیان آسمانی است؛ چون برای تمام انسانها تا پایان دنیا تنظیم گشته وبه زمان و مردم خاصی اختصاص ندارد، علاوه بر برنامههای فراوان برای زندگی فردی انسان، برنامههای گوناگونی برای زندگی جمعی او دارد و کلیات قوانین مورد نیازدراین عرصه را در قالب وظایف دینی و اخلاقی بیان کرده است.
از جملهي آن قوانین، تکالیفی است که برای زنان و مردان در این رابطه و جود دارد.يكي ازوظایفی كه برای زنان در این حوزه وجودداردرعايت حجاب است.
مبحث حجاب يكي از مباحث مهم در مجموعه تكاليف ديني است و از قواعد مهم روابط اجتماعي است كه آثار فراواني در سلامت روحي و معنوي جامعه دارد و نقش فراواني در تمام ابعاد زندگي و استحكام بنيان خانواده و رشد تربيتي آحاد اجتماع دارد. از اينرو در اين نوشتار به اين موضوع پرداخته و با توجه به ايام مباركي كه در آستانه آن هستيم با الگو گيري از زندگي سرور بانوان جهان حضرت فاطمه ( علیها السلام ) به ضرورت و اهميت آن خواهيم پرداخت.
بحث حجاب مانند هر موضوع ديگر از تكاليف و رفتار ديني به دو صورت قابل طرح است و از دو منظر ميتوان به اين مسئله نگريست.
منظر اول: نگاه به بحث حجاب از درون دين.
در اين منظر به بحث حجاب بر اساس اسناد و مدارك ديني نگاه ميشود،آنچه مد نظر است ضرورت و لزوم اين رفتار بر اساس منابع دين مبين اسلام است.در این نوع نگاه میتوان به سرفصلهای مختلف بحث حجاب یعنی اهمیت حجاب، حدود حجاب و فوائد آن بر اساس آنچه در منابع دین اسلام آمده است پرداخت.
منظر دوم: نگاه به بحث حجاب از بيرون دين
در اين منظر به بحث حجاب صرف نظر از مدارك ديني پرداخته ميشود و اين موضوع اجتماعي بر اساس بررسيهاي علمي و مشاهدات عيني مورد بررسي قرار ميگيرد. هرچند اين نوع نگاه ميتواند حتي براي افرادي كه به دين اسلام معتقد نيستند و يا بدان التزام ندارند مفيد باشد اما ما در اين نوشتار به بحث حجاب از منظر اول ميپردازيم و بررسی این موضوع از منظر دوم را به مجال دیگری وامینهیم.
علت اینکه بررسی این موضوع را از منظر اول برگزیدیم این است که: اولاً مخاطب اين نوشته شما هستيد كه از اين نقاط معرفتي گذركرده ايد و به باورهاي ديني دست يافته ايد. ناديده گرفتن اظهار نظرهاي دين در اين موضوع و بررسي نكردن وظيفه ديني براي كساني كه مراحل كمال را تا به آنجا طي كرده كه اسلام را به عنوان دین حق پذیرفتهاند و آن را به عنوان قانون زندگي انتخاب كرده اند، بازگشت به نقطه صفر و پيمودن راه طي شده است.
ثانياً: نتيجه اين نوع نگاه قطعي تر و قابل اعتماد تر است چون به وحي استناد دارد كه از هر گونه خطا مصون است. حکمی را که آفریدگار هستی برای انسان با توجه به احاطه علمی او بر تمام جنبههای وجودی انسان بلکه احاطه او به تمام ذرات هستی مقرر کرده است به انسان اعتماد بیشتربرای التزام و عمل میدهد.
تدوین قانون سعادت بخش دو رکن اساسی دارد که هر دو رکن در ذات مقدس پروردگار وجود دارد.
یک: آگاهی و احاطه بر تمام ساحتهای وجودی انسان ومحیط پیرامون آن.
دوم: لطف و محبت قانون گذار و در نظر گرفتن سود و صلاح تمام افرادی که برای آنان قانون تدوین میکند.
این دو ویژگی در خداوند در حد کمال و جود دارد و پروردگار این حقیقت را به تعابیر گوناگونی بيان كرده است.
خداوند در قرآن میفرماید أَ لَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخَْبِيرُ [1] آیا آنکه آفریده است نمیداند در حالیکه مهربان و اگاه است. این گفته با تمام لطافت و صراحت عقل و وجدان آدمی را به یکباره تحت تاثیر قرار میدهد و آنها را به داوری در این موضوع فرا میخواند که کدام قانون و برنامه میتواند مفید و کارآمد باشد؟ برنامه ای که از سوی پروردگار هستی تنظیم گشته که بر ویژگیهای انسان با تمام وسعت و پیچیدگی آن احاطه دارد و یا برنامه ای که از سوی انسانها با داشتن اطلاعات ناقص از خود و محیط اطراف خود و با روش آزمون و خطا به دست آمده است.آيابرنامهي انسانی که خود جزء مهم و کوچک آفرینش است و آفریده این پروردگار است و تک تک اعضاء و اجزاء او به علم و قدرت آفریننده او گواهی میدهدووجود پر رمزو رازاوازسازندهاي داناوتواناحكايت ميكندويابرنامهاي كه ازسوي سازنده اين انسان وكل نظام آفرينش تدوين گشته وتوسط پيامبربه اوابلاغ شده است.
عقل با اندکی تامل در وسعت، عظمت و دقت این آفرینش و آفریدگار آن به این نتیجه میرسد که طرح این سوال که برنامه خدا کامل تر است یا انسان؟ بس بی ربط است؛ چون این دو در برابر یکدیگر قرار نمیگیرند و مقایسه بین آندو نادرست است.
خداوند در جای دیگري در قرآن میفرماید: مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَ لَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[2]
ترجمه: مقصود خداوند از تدوین این تکالیف این نبوده که شما را به مشقت اندازد بلکه منظور او از احکام مقرر شده این است که شما را پاک گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد شما سپاسگزارید.
نعمتی که با آفرینش انسان آغاز گشت با ارائه برنامه سعادت بخش تکمیل گردد.
از اینرو در نگاه مومنان گفتهی خداوند متعال و برنامهی او قابل اعتماد ترین گفته و برنامه است وانسان مومن به احکام الهی به عنوان سودمندترین قانون مینگرد چون از سوی آفریدگار آگاه، مهربان و بی نیاز تنظیم گشته است.
خلاصه آنكه ما در اين نوشتار درصدد اثبات اين نكته هستيم كه حجاب يك تكليف الزامي از سوي دين براي بانوان در رابطه با نامحرم است و اين حكم به روشني در قرآن بيان گشته و از سوي پيامبر و امامان مورد تاكيد قرار گرفته و حدود آن روشن گرديده است. البته حجاب تنها قاعده رابطه اجتماعي بانوان در برابربا نامحرمان نيست بلكه در دين اسلام قواعد و تكاليف ديگري هم وجود دارد اما حجاب يكي از مهم ترين تكاليف الهي در اين حوزه است.
براي ورود در اين بحث ابتدا بايد به باور هايي كه به عنوان يك مسلمان به آن اعتقاد داريم و با ادله و براهين فراوان به آنها رسيدهايم مروري داشته باشيم تا پس از آن، بحث را به صورت جديتر پی گير يم.
1. اسلام ديني است كه از جانب خداوند به پيامبر ابلاغ شده است و پيامبر از جانب پروردگار به تبليغ آن به مردم مامور شده است.
2. تمام احكامي كه در قرآن وجود دارد احكامي دائمي و هميشگي است و خداوند تمام انسانها را تا پايان دنيا به عمل و التزام به آن دستور داده است.
3. آنچه از فرمايشات پيامبر و امامان در تفسير آيات و بيان احكام ديني وجود دارد به وسيله علمي است كه خداوند در اختيار آنان قرار داده است.
4. دانش پيامبر و امام با سعي و خطا به دست نيامده است تا در صحت آن ترديد كنيم و بلكه از همان دانش مطلق و بي خطاي آفريدگار عالم نشات گرفته است.
5. همچنانكه خداوند در قرآن فرموده است، براي معصيت كاران در قيامت مجازات سختي وجود دارد كه با كيفرهاي دنيايي قابل مقايسه نيست.
در آيات چندي از قرآن، خداوند از كيفيت رابطه زن با نامحرم و از حريم هايي كه بايد در روابط اجتماعي خود رعايت كنند سخن گفته است. از مجموعه اين آيات چگونگي حضور بانوان مسلمان در خارج از منزل مشخص ميگردد.
درخصوص بحث حجاب آيات60، و 31سوره نور و آيه 59سوره احزاب صراحت بيشتري دارد. در اين سه آيه خداوند متعال ضمن بيان لزوم حجاب به كيفيت و حدود آن پرداخته است.
در آيه سی و یک سوره نور آمده است: وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِِنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِْ أُوْلىِ الْارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُواْ عَلىَ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يخُْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكمُْ تُفْلِحُونَ[3]
ترجمه: و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيششان، يا بردگانشان [كنيزانشان]، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد!
درمطالب گفته شده دراين آيه دقت كنيد
در آيه قبل از اين آيه، خداوند به مردان دستور ميدهد كه چشم خود را از نگاه به نامحرم بپوشانند و خود را از عمل زشت حفظ كنند كه رعايت اين حكم براي تربيت و رشد آنان مفيد است. در اين آيه خداوند متعال از حجاب زنان سخن گفته است و به پيامبر خود دستور ميدهد كه به زنان مومن بگو چشم خود را از نگاه به نامحرم بپوشانند و پاكدامن باشند. ضمن اينكه افزون بر اين دو دستور كه درباره مردان هم مطرح گرديد به زنان دستور پوشش داده و حكم حجاب را مطرح ميكند. در اين آيه خداوند دو بارعبارت " وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ " را مطرح ميكند كه معناي اين جمله اين است كه زيبايي و زينت خود را آشكار نسازند. نهي از آشكار كردن زيبايي به معناي حرمت اين كار است و حرمت آشكار كردن زيبايي به معناي وجوب پنهان كردن زيبايي و زينت است. از اين فقره آيه استفاده ميشود كه زنان بايد زيباييهاي خود را پنهان كنند و پوشش آنان به گونهاي باشد كه آنچه براي زن زيبايي محسوب ميگردد، نمايان نگردد. البته خدواند در فقره اول از اين كلمه زيبايي آشكار را استثناء ميكند كه بنابر آنچه در روايات آمده است منظور صورت و دو كف دست است.
در قسمت دوم كه اين عبارت تكرار شده است خدواند متعال از حكم وجوب پوشيدن همسر و محارم و.... را استثناء ميكند. در قسمت ديگر اين آيه خدواند پوشيدن مقنعه يعني آنچه كه تمام سر را بپوشاند براي زن مسلمان فرض كرده و به كيفيت اين عمل پرداخته است و فرموده مقنعه بايد چنان پوشيده شود كه تا روي سينه زن را بپوشاند. از اين فقره آيه استفاه ميشود كه پوشيدن مقنعه يا هرآنچه تمام موي سر را بپوشاند واجب است و بايد پوشيدن مقنعه به گونهاي باشد كه گردن و سينهها به وسيله آن پوشيده شود و معلوم است پوشيدن سينهها به وسيله مقنعه براي پنهان كردن برجستگي آنها است. همه اين مطالب بصورت امري بيان شده است.
قسمت بعدي اين آيه ناظر به روشي بوده كه زنان آن زمان در محيط نزول قرآن داشتهاند و آن پاكردن خلخال است. خلخال همچون دستبند بعنوان زينت به پا ميشود و اگر زن به هنگام راه رفتن پاي خود را محكم به زمين زند صداي آن جلب توجه ميكند. خداوند زنان را از پاي كوبيدن به زمين نهي ميكند و اين عمل را حرام مينمايد و علت آن را آشكار شدن زينت آنها معرفي ميكند. هميشه علت حكم ميتواند حكم موارد مشابه را روشن كند. اگر پاي كوبيدن به زمين براي آشكار شدن زينت خانمها و جلب توجه نامحرم حرام گشته است، پس هرآنچه توجه نامحرم را جلب ميكند و موجب آشكار شدن زينت زن گردد حرام خواهد بود.
از آيات ديگري كه حكم حجاب در آن به روشني بيان شده است آيه 60سوره نور است. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الَّاتىِ لَا يَرْجُونَ نِكاَحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيرَْ مُتَبرَِّجَتِ بِزِينَةٍ وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌْ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[4]
خدواند در اين آيه ميفرمايد زنان پيري كه اميد به ازدواج ندارند بر آنان گناهي نيست كه اگر چادرهاي خود را فروگذارند مشروط به اينكه خود را زينت نكنند و اگر عفت پيشه كنند و پوشش خود را كامل حفظ كنند بهتر است.
هرچند اين آيه درباره زناني است كه سن آنها به اندازهاي است كه زمينه ازدواج ندارند اما از اين آيه حكم حجاب زنهاي جوان تر روشن ميگردد.
به مفهوم آيه دقت كنيد:
1. زناني كه سن آنها بالا است گناهي ندارد اگر چادر بر سر نداشته باشند معناي آن اين است كه جوانها اگر بر سر چادر نداشته باشند گناه دارد.
2. زنان پير نبايد آرايش كرده در برابر مردان ظاهر شوند. پس جوان ترها بطور مسلم نبايد با آرايش دربرابر مردان ظاهر شوند.
3. حتي خانم هايي كه پير هستند اگر پوشش خود را بطور كامل حفظ كنند و عفت پيشه نمايند بهتر است. پس قاعده كلي براي زن اين است كه آراسته شدن به عفاف و رعايت پوشش كامل براي او خوب است.
در آيه 59 از سوره احزاب پروردگار متعال ميفرمايد: يَأَيهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِْنَّ مِن جَلَبِيبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنىَ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا[5]
اي پيامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مومن بگو جلبابهاي خود را (چادرها) به خود نزديك كنند اين كار براي اينكه به عفت شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند نزديكتر است و خدواند همواره آمرزنده و مهربان است.
نكاتي كه در اين آيه به آن گوشزد شده است عبارتند از:
1-خداوند به پيامبر دستور ابلاغ حكم حجاب را داده است.
2-مخاطب اين تكليف نه تنها نزديكان پيامبر بلكه تمام زنان مومن هستند.
3- پوشش چادر يا همچون آن كه سرتاسر بدن زن را بپوشاند مسئلهاي مسلم براي زنان مسلمان در نظر گرفته شده است.
4-نه تنها پوشيدن چادر بلكه روگرفتن از نامحرم يك تكليف است.
5-حجاب موجب امنيت زن مسلمان شده و زنان مسلمان با حجاب از تعرض و اذيت هوسرانها در امان خواهند بود.
نكته اول در اين آيه:
پروردگار متعال به پيامبر خود دستور ميدهد كه به همسران، دختران و زنان خود حكم حجاب را بگوئيد. مخاطب اين آيه نه تنها همسران پيامبر و دختران ايشان بلكه تمام زنان مسلمان هستند. باز حكم حجاب بعنوان يك دستور از ناحيه پروردگار مطرح شده است كه پيامبر مأمور به تبليغ ان بوده اند.
نكته دوم، پوشيدن جلباب (پوشش سرتاسري همانند چادر) مسلم فرض شده است. لزوم اين مقدار پوشش آنچنان قطعي است كه خدواند نسبت به كيفيت ان دستور داده است. ضمن اينكه وجوب كيفيت انجام عملي به معناي وجوب آن عمل ميباشد پس پوشيدن چادر واجب است به حكم اين آيه.
نكته سوم ، صرف چادر به سركردن كافي نيست بلكه بايد چادر را به خود نزديك كرده و يا به تعبير ديگر از نامحرم رو بگيرند كه اين مطلب از عبارت "يدنين عليهن من جلابيبهن " فهميده ميشود.
نكته چهارم، فلسفه حجاب و روگيري اين است كه زنان بايدبا اين رفتار خود را به عفاف معرفي كرده و از تعرض و آزار نامحرمان مصون باشند. حجاب معرف شخصيت زن و نماد عفاف اوست و موجب امنيت اجتماعي او شده و كمتر مورد تعرض و اذيت هوسبازان قرار ميگيرد اين مطلب را پروردگار در ضمن جمله "ذلك ادني ان يعرفن فلايوذين" بيان ميكند. در وقوع جرم انكه زمينه جرم را فراهم ميكند همانند مجرمي كه به وقوع ان مبادرت ميورزدمجرم است. هركس زمينه وقوع جرمي را فراهم ميكند در وقوع عمل مجرمانه شريك است و به نسبت نقشي كه در ان موضوع داشته باشد مسئوليت جرم متوجه او است و درمواردي جرم انكه زمينه و اسباب جرم را فراهم كرده است از كسي كه مباشر عمل مجرمانه بوده است بيشتر و مجازات او شديدتر است. به اصطلاح سبب گاه اقوي از مباشراست.
رعايت نكردن پوشش لازم از سوي خانمها وخودآرايي و بدپوشي كه موجب جلب توجه مردان نامحرم و بيگانگان ميشود، ايجاد زمينه جرم است كه كمترين ان نگاه شهوت آلود و تحريك اميز است. اگر اين پوشش موجب تعرض و آزار ديگران شود زناني كه با پوشش نامناسب زمينه اين آزار را فراهم كرده در عين اينكه قرباني جرم هستند مسبب وقوع جرم هستند و خود مجرمند.
حجاب زن موجب ميشود كه ديگران براي تعرض به او ترغيب نشوند و او را به عفت و پاكي بشناسند و در اذيت و آزار او وسوسه نشوند.
بخشي از احكام دين در قرآن آمده است و بخش ديگر آن در گفتار پيامبر و امامان (علیهم السلام) منعكس شده است. دربعضي موارد اصل حكم در قرآن و جزئيات بيشتر آن در روايات آمده است. با توجه به اينكه بيان تمام جزئيات تكاليف ديني موجب حجيم شدن قرآن و گسترده شدن آن ميشده خداوند متعال به بيان بعضي از وظائف ديني و يابيان كليت آن احكام در قرآن بسنده كرده و نسبت به جزئيات آن تكاليف و ساير احكامي كه در قران به آن پرداخته نشده است، مردم را به گفتههاي پيامبر و معصومين ارجاع داده است.
به تعبيري ديگر، قرآن براي احكام ديني و تكاليف الهي منبع دومي را مطرح كرده و اعتبار آن منبع را با اعتبار احكام مطرح شده در قران برابر دانسته است. انچه در گفتار و عملكرد معصومين(ع) در رابطه با وظائف ديني وجود دارد به تصريح قران از جهت اعتبار در حكم اعتبار احكامی است كه در قرآن وجود دارد.
آيات فراواني از قرآن بر مطلب گفته شده دلالت دارد و خداوند با بيانهاي گوناگون انسانها را به گفتهها و كردار پيامبر ارجاع داده و عمل به دستورات پيامبر رحمت را به عنوان يك وظيفه و تكليف براي تمام مسلمانان مطرح كرده است. بعضي از اين آيات عبارتند از:
1- يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُْ[6]
اي مومنين اطاعت كنيد از خدا و اطاعت كنيد پيامبر را و كساني كه صاحب اختيار شما هستند (امامان)
2- مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَن تَوَلىَ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا[7]
هركس از پيامبر اطاعت كند از خدا اطاعت كرده است
3- وَ مَا ءَاتَئكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهََئكُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ[8]
هرآنچه پيامبر براي شما آورد به آن عمل كنيد و از هرآنچه شما را نهي كرد اجتناب كنيد
4- لَّقَدْ كاَنَ لَكُمْ فىِ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كاَنَ يَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الاَْخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[9]
مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند.
5- و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي[10]
پيامبر از هواي نفس سخن نميگويد، گفتههاي او جز وحی نیست
وآيات ديگري كه در سورههاي ال عمران، نساء، مائده، انفال، طه، نور، محمد و... آمده است.
از آيات ذكر شده چند نكته ميفهميم:
1-دستوراتي كه پيامبر ميگويند ساخته و پرداخته شخص ايشان نيست بلكه مطالبي است كه به صورت وحي بر ايشان نازل شده است از اين جهت وظايفي را كه پيامبر مطرح ميكنند حكم خداوند است.
2- اطاعت از پيامبر(ص) يك تكليف ديني است و پيروي از ايشان حكم خداوند است كه چندین بار خداوند اين حكم را در قرآن گوشزد نموده است.
3- اطاعت از پيامبر مساوي است با اطاعت از خدا و نافرماني پيامبر برابر است با نافرماني خداوند.
4- نه تنها گفتار پيامبر، بلكه عمل پيامبر(ص) هم بهعنوان يكي از منابع شريعت است چون خداوند پيامبر را به عنوان الگوي نيكو معرفي كرده است.
با بررسي كوتاه اين آيات به اين نتيجه قطعي دست خواهيم يافت كه قرآن تنها منبع كشف احكام الهي وتعيين وظيفه ديني نيست، بلكه بايد براي شناخت كامل تكاليف ديني به گفته پيامبر و معصوين مراجعه كنيم، آنان كه خداوند متعال آنهارا از هر گونه خطا و گناه و اشتباهي مصون داشته و فرموده است:
انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا[11]
حال كه اعتبارواهميت گفتار پيامبر و ائمه را يادآوري كرديم، بد نيست به برخي از روايات صادر شده از آنها درباره مسئله حجاب دقت نماييم.
حضرت باقر ميفرمايد: جايز نيست دختري كه به حد بلوغ رسیده مقنعه بر سرنداشته باشد.[12]
عبدالرحمن بن حجاج ميگويد: از حضرت صادق(ع) سوال كردم دختر بچهاي كه به حد بلوغ نرسيده است در چه زمان بايد سر خود را از نامحرم بپوشاند و در چه زمان براي نماز بايد مقنعه بر سر كند، حضرت فرمودند: آن زماني بايد مقنعه بر سر داشته باشد كه علائم بلوغ در او ظاهرشود.[13]
كسي به نام فضيل ميگويد از حضرت صادق(ع) پرسيدم آيا ساعد دستها از موارد زينتي است كه در قرآن خداوند دستور به پوشيدن آن داده است. حضرت فرمودند: بلي [14].
مسعده بن زياد ميگويد از حضرت باقر(ع) از زينت آشكار (که پوشیدن آن لازم نیست) سوال شد حضرت فرمودند صورت و دو كف دست است [15].
-محمد بن مسلم از حضرت صادق(ع) در باره آيه (و القواعد من النساء اللاتي لايرجون نكاحا) سوال نمود كه منظورپروردگار از ثیاب در این آیه که فرموده است زنان پيري كه كسي رغبت به ازدواج با آنها نميكند ميتوانند ثیاب خود را فرو گذارند چیست؟ حضرت فرمودند منظور از ثیاب چادر(جلباب) است[16]
7-حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(ع) بر پيامبر وارد شدند حضرت را بسيار ناراحت ديدند. از ایشان علت ناراحتي و گريه را پرسيدند. حضرت فرمودند در شب معراج ديدم بعضي از زنان امت من در عذاب شديدي هستند حضرت فاطمه به پيامبر عرض كردند اين زنها براي چه عملي در عذاب سخت گرفتار بودند؟ حضرت فرمودند:آنان كه به موي خود آويزان بودند زناني بودند كه موي سرخود را از نامحرم نپوشانده اند.[17]
دين اسلام مجموعه بسيار گستردهاي است كه اطلاع بر تمام ابعاد و مدارك دين جز با تحصيل و كسب دانش در ساليان متمادي ممكن نيست. احاطه كامل بر قرآن و روايات رسيده از پيامبر و معصومين(ع) و تاريخ و تفسير و ساير دانشهاي وابسته به دين جز با درس خواندن ساليان زياد براي افرادي كه از هوش سرشاري برخوردار هستند امكان ندارد.
اظهارنظر در امور ديني و حكمي را به خدا نسبت دادن ويا آن را از دين نفي كردن بسيار دشوار است. اگر كسي آگاهي كامل از تمام آيات و روايات نداشته باشد و دانشهاي لازم در اين عرصه را نخوانده باشد و در آنها صاحب نظر نباشد نميتواند نظر نهايي دين اسلام را در مسئلهاي بداند و به صورت قاطع به خدواند نسبتي دهد و يا از او نفي كند. خداوند ميفرمايد: (و من اظلم من افتري علي الله کذبا)[18]
ترجمه: چه كسي ظالم تر است از آنكس كه بر خدا به دروغ نسبتي را ميدهد.
جملاتي بااين تعبير خدا نگفته است و يا خدا واجب نكرده و امثال آن، اگر به استدلال محكم و قاطعي مبتني نباشد، از مصاديق دروغ بستن بر خدا است و از بزرگترين ظلمها به تصريح آيه كريمه است.
همچنانكه فهم مجموعه قوانيني كه از سوي انسانها تنظيم شده است به آگاهي كامل از مواد قانوني نيازمند است و براي فهم وتفسيرقوانين منطقي وجود دارد كه بدون آشنايي از آن نميتوان بصورت صحيح مواد قانوني را درك كرد وبدان استناد كرد،در مسائل ديني با حجم فراوان منابع نقلي از قرآن گرفته تا هزاران روايت موجود در موضوعات گوناگون نميتوان بدون احاطه كامل برمنابع ديني و دانشهاي مربوط به آن، از كلام و تفسيروادبيات تا تاريخ و حديث ولغت،درك صحيحي از احكام الهي داشت. اظهار نظر كارشناسانه در اين رابطه جز با گذراندن دورههاي طولاني و فراگرفتن علوم فراوان امكان ندارد. بدين جهت عدهاي با انتخاب اين راه و تلاش بي وقفه و طولاني در راستاي فهم دقيق دين، عمر پر بركت خود را به كشف صحيح احكام الهي اختصاص دادهاند و از ثمرات آن مجموعه هايي بعنوان توضيح المسائل است كه در اختيار مقلدين قرار گرفته كه بتوانند از وظائف ديني خود آگاه گردند. مراجع بزرگ تقليد اين امر مهم و سنگين را به دوش كشيده و ما را به تكاليف ديني خود آگاه كرده اند. از اين رو كما اينكه در رابطه با هر دانش انسان به حكم عقل به متخصص ان مراجعه ميكند، در رابطه باآشنايي با وظائف ديني نيز با يد به اين متخصصان ديني كه همان مجتهدين و مراجع بزرگ تقليد هستندمراجعه كرده تا ازفهم نادرست دين در امان ماند. همچنانكه خداوند متعال در سوره توبه فرموده است وَ مَا كاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن كلُِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيهِْمْ لَعَلَّهُمْ يحَْذَرُونَ[19]
ترجمه: چون تمام مومنين نميتوانند در دين خود فقيه شوند و از شهر و ديار خود به قصد فراگيري احكام دين كوچ كنند، بايد گروهي باشند كه احكام دين را يادگرفته و فقيه شوند و آنها مسائل دين را به مردم فرا دهند.
از نظر عقل و شرع بدون سوال از كساني كه ساليان فراوان به فهم دين پرداخته و تمام اطلاعات مورد نياز درك احكام الهي را آموخته و بر منابع ديني تسلط دارند، اظهار نظر در احكام شريعت كاري نادرست و غير معقول است و هيچ گونه عذري براي انسان در برابر پروردگار وجود ندارد اگر دين خود را از غير متخصصان ديني فرا گيرد و يا به برداشت شخصي خود با توجه به نداشتن احاطه كامل بر مجموعه دين، اعتماد كند.
حال به ذكر فتواي بعضي از مراجع تقليد در زمينه حجاب ميپردازيم.
تمام مراجع بزرگوار تقلید در کتابهای توضیح المسائل خود که در آن مجموعهی احکام برداشته شده از مدارک دینی را نگاشتهاند گفته اندكه: برخانم هاواجب است موی سر و بدن خودرا از نامحرم بپوشانند.
افزون برآن گفتهاند زنان باید بدن و موی خود را ازپسری که به حد بلوغ نرسیده و احتمال میرود که نگاهش به بدن زن موجب تحریک شهوتش شود بنا بر احتیاط واجب (و بعضی از مراجع بنا بر احتیاط لازم) بپوشانند.
اگر نپوشاندن صورت و دستها به گونه ای باشدکه زن بترسد به حرام بیفتد و یا قصد او از نپوشاندن مبتلا کردن مردها به نگاه حرام باشد، در این دو صورت پوشاندن دستها و صورت واجب خواهد بود.[20]
ما در اين نوشتار در پي اثبات اين حقيقت بوديم كه حكم حجاب يك حكم الهي است و اين وظيفه از سوي پروردگار براي تمام زنان مسلمان تدوين گشته است. وجوب حجاب حكمي نيست كه انسانها آن را واجب كرده و يا بدون مستند ديني آن را به خدا نسبت داده باشند. حال كه به اين حقيقت رسيديم كه حجاب فرمان پروردگار است و تكليفي است كه از ناحيه او براي سعادت و تكامل جامعه مقرر گشته است بايد در التزام و ترويج اين فرهنگ بكوشيم. مهم براي ما اين بود كه اين بخشش از دين را ابلاغ كرده و مخاطبين خود را به ضرورت اين فريضه ديني بر اساس آيات و روايات آگاه گردانيم.
شما ميتوانيد سئوالات و ايرادات خود را به آدرسي كه در پشت جزوه آمده است ارسال نمائيد و يا به پست الكترونيكي سايت مجتمع بني فاطمه(ع) بفرستيد.
مسابقه كتابخواني سخنراني استاد انصاري
ضمن عرض سلام و تبریک ایام ولادت بانوی دو عالم، حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) دومین مسابقه بزرگ کتابخوانی که کاری است حاصل تلاش خادمین واحد آموزش مجمع جوانان مجتمع بنی فاطمه (سلام الله علیها)، محضر شما دوستان و سروران گرامی تقدیم مينمائیم. قبل از شروع پاسخگویی به سوالات، توجه شما را به چند نکته مهم جلب مينمائیم.
· سؤالات این مسابقه بر اساس سخنرانی مفسر فرزانه، استاد حوزه و دانشگاه، جناب آقای دکتر محمد علی انصاری ميباشد که سال گذشته در شام ولادت حضرت در محل مجتمع بنی فاطمه ایراد نمودند.
· سخنرانی استاد هم اکنون به صورت مکتوب نیز بر روی سایت مجتمع بنی فاطمه (سلام الله علیها) به همراه فایل صوتی و همچنین فایل تصویری و متن سؤالات موجود ميباشد که دوستان ميتوانند جهت اشاعه معارف خاندان عصمت و طهارت و هم چنین شرکت سایر عزیزانی که موفق به دریافت سی دی و متن سوالات نگردیدهاند، سایت اینترنتی مجتمع بنی فاطمه را به آدرس
www. banifatemeh. org نشانی دهند.
· لازم به ذکر است که مسابقه دیگری به همراه این مسابقه با محوریت موضوع حجاب برگزار ميگردد. پاسخگویی به هریک از مسابقات 1 امتیاز دارد و عزیزانی که به هر دو مسابقه جواب بدهند با 2 امتیاز در قرعه کشی شرکت داده ميشوند. متن و سوالات مسابقه به زودي بر روی سایت مجتمع بنی فاطمه قرار خواهد گرفت.
· نحوه پاسخگویی به سؤالات به صورت ارسال پیامک به شماره 30007340 ميباشد. بدینگونه که ابتدا نام و نام خانوادگی سپس نام مسابقه و بعد پاسخ را ارسال ميفرمائید.
· یک نمونه پاسخ: رضا سعیدی بانوی تطهیر 1 ) الف 2)ب 3)الف 4)ج 5)ب
· حجاب 1) الف 2) د 3)ج 4) ب 5) ج
· مهلت ارسال پاسخ تا تاریخ 20/03/1390 ميباشد.
· تاریخ برگزاری قرعه کشی همزمان با ولادت حضرت علي (ع) ميباشد.
· جوایز این مسابقه کمک هزینه چند عمره مفرده و دهها جایزه نفیس دیگر ميباشد.
· جهت نیاز به راهنمایی بیشتر، سؤال خود را به سامانه پیام کوتاه 30007340 و یا به آدرس info@banifatemeh. org ارسال فرمائید.
سؤالات مسابقه
1- بزرگترین جلوهای که خداوند متعال در این عالم خاکی برای آدمیان نشان داده است. . . . . است.
الف) وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ب) قرآن کریم
ج) وجود اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) د) وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها)
2- در کتب تفسیری اهل سنت، تعداد قریب به. . . . آیه پیرامون وجود زهرای مرضیه (سلام الله علیها) ذکر شده است.
الف) 140 آیه ب) 116 آیه ج) 110 آیه د) 73 آیه
3- قریب به 40 مفسر بزرگ اهل سنت، شأن نزول سوره مبارکه (انسان) را وجود مبارک حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)، همسر و دو فرزند ایشان ذکر کرده اند. از کدام یک از اسمهایی که در گزینهها آمده بهعنوان سند نام برده نشد؟
الف) فخر رازی در کتاب تفسیر ب) سیوطی در کتاب در المنثور
ج) ابن حیان اندلسی صاحب تفسیر المحیط د)مراغی در کتاب روح المعانی
4- فخر رازی، مفسر بزرگ اهل سنت، برای اثبات ادامه نسل و دودمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از طریق وجود مبارک زهرای مرضیه (سلام الله علیها)، به اسامی 4 تن از ائمه بزرگوار (علیهم السلام) اشاره ميکند. کدام یک گزینهها در بین آن 4 اسم وجود ندارد؟
الف) امام باقر (علیه السلام) ب) امام رضا(علیه السلام)
ج) امام جواد (علیه السلام) د)امام کاظم(علیه السلام)
5- شخصی همچون طبری که در نزد اهل سنت به. . . . . . . . . . . . . . مشهور است. . . . . . . . . . . . روایت نقل ميکند در انطباق. . . . . . . . . . . . . . . . بر وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها)، امام علی(علیه السلام)، امام حسن و امام حسین(علیهما السلام).
الف) امام المفسرین – 15 – آیه تطهیر ب)مفسر کبیر – 15 – آیه مودت
ج) مفسر کبیر – 12 – آیه مودت د)امام المفسرین – 16 – آیه تطهیر
6- . . . . . . از مفسران توانمند اهل سنت در تفسیر خودش جلد 24 صفحه 7 اشاره ميکند از قول ابن عباس: پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از نزول. . . . . . ، هرگاه به نماز ميرفت تا. . . . . درخانه حضرت علی(علیه السلام) ميایستاد و به اهل خانه سلام ميفرستاد و سپس آیه تطهیر را بر آنان تلاوت ميفرمود.
الف) طبری – آیه تطهیر – 6 ماه ب) مراغی – آیه ولایت – 9 ماه
ج) مراغی - آیه تطهیر - 9ماه د) طبری – آیه ولایت – 6 ماه
7- اقلام جهیزیه حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها). . . . . . قلم ذکر شده است.
الف) 13 ب) 19 ج) 16 د) 8
8- سیوطی در کتاب. . .. . . . از قول اباسعید خدری نقل کرده است: بعد از نزول آیه 26 سوره اسراء که به آیه. . . . . مشهور است، پیامبر حضرت زهرا را فراخواندند و. . . . . .
الف) درالمنثور – مودت – فدک را به ایشان تقدیم کردند
ب) بحر المحیط – ولایت – ولایت حضرت امیر را به ایشان مژده دادند
ج) درالمنثور – تطهیر – عصمت ایشان را به ایشان خبر دادند
د) بحر المحیط- مودت – ایشان را به ازدواج با حضرت امیر مژده دادند.
9- بیش از. . . . مفسر بزرگ اهل سنت، آیه 23 سوره شوری را در شأن اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ذکر کرده اند.
الف)12 ب)16 ج) 8 د) 20
10- در کتاب تفسیر کشاف زمخشری و در تفسیر فخر رازی این حدیث از قول حضرت رسول (صلی اله علیه و آله) ذکر شده است. کدام گزینه برای تکمیل حدیث نادرست است؟ « من مات علی حب آل محمد مات. . . . . ،. . . . . . ، . . . . . ،. . . . . »
الف ) مؤمنا مستکمل الایمان ب) مطیع االله و مطیع الرسول
ج) شهیدا د) تائبا
11- زمخشری عالم بزرگ اهل سنت با استناد به آیه.. . . . . . . . . . ميگوید: دلیلی قویتر از این آیه بر افضلیت اصحاب کساء، وجود ندارد و این افراد نیستند مگر حضرت علی، حضرت فاطمه، حضرت حسن و حضرت حسین (صلوات الله علیم اجمعین)
الف) 61 سوره آل عمران ب) 39 سوره حشر
ج) 23 سوره شوری د)26 سوره اسراء
12- مفسرین بزرگ اهل سنت همچون سیوطی، مغازلی و سمهودی منظور از. . . . را در آیه نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) ذکر کرده اند.
الف) مصباح ب)مشکوه ج) زجاجه د) نور
13- حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) از جهت اینکه دانش آموخته پیامبر اسلام(صلی اله علیه و آله) و همینطور دانش آموخته مکتب امیرالمومنین (علیه السلام) هستند به. . . . . . ملقب گردیده اند.
الف) محدثه علیمه ب) صدیقه ج) عالمه د) بتول
14- در خطبه فدکیه، حضرت زهرا (سلام الله علیها) به. . . . آیه قرآنی استشهاد نمودهاند و ميتوان گفت تمام خطبهی با عظمت فدکیه شرح همین آیات کریمه است.
الف) 16 ب) 27 ج) 19 د) 32
15- از هنگامی که حضرت رسول (صلی الله عیه و آله) هنگامه ی. . . . . را بهعنوان وقت استجابت دعا معرفی کردند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزندانشان را به بالای بام ميفرستادند تا آن هنگام را به حضرت اطلاع دهند.
الف)غروب روز دوشنبه ب) طلوع روز دوشنبه
ج) غروب روز پنج شنبه د) غروب روز جمعه
16- کدام بیت با کلمه عبودیت ارتباط معنایی ندارد؟
الف) از وجودت گر بود مویی به جا بی وفایت خوانم از سر تا به پا
ب) جهان باقی و فانی فدای شاهد ساقی که سلطانی عالم را طفیل عشق ميبینم
ج) ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
17- واژه بتول که از القاب حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) است با کدام گزینه ارتباط معنایی دارد؟
الف ) أللهم اخساه عنا بعبادتک : ( خدایا ؛ شیطان را به واسطه سرگرمی به عبادتت از ما دور ساز. )
ب) إلهی لا تخیب من لا یجد معطیا غیرک: ( خدایا ؛ آن کس را که غیر از تو معطی و صاحب کرمی در عالم نمیشناسد او را نا امید از درگاه رحمتت بر مگردان. )
ج) الهی، هب لی کمال الإنقطاع إلیک: (خدایا ؛ نهایت بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را روزیام ساز. )
د) و اسمع لنا ما دعونا به : (وای خدا، آنچه دعا کردیم همه را به کرمت اجابت فرما. )
18- کدام گزینه در ارتباط با خطبه فدکیه حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) نادرست است؟
الف) فلسفه احکام اسلام، اولین بار در این خطبه پر عظمت بیان گردید.
ب) حضرت در خطبه، تاثیر اقامه نماز را، از بین رفتن کبر در وجود آدمی بیان فرمودهاند.
ج) عظمت خطبه فدکیه به قدری است که نه تنها شیعه، بلکه تمام اسلام را پاسخگوست.
د) بخش توحیدیه خطبه به قدری سنگین است که هنوز هیچ قسمتی از آن قابل درک و فهم نیست.
19- آلوسی، عالم و مفسر بزرگ اهل سنت، در اثبات عظمت و برتری حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و تصدیق عنوان سیده النساء العالمین برای وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها)، به عبارت ........... که از زبان پیامبر اکرم نقل شده است اشاره ميکند.
الف) أبوها فداها ب) فاطمه ؛ روحی التی بین جنبی
ج) أم أبیها د) ثمره فؤادی
20- از کدام یک از ائمه بزرگوار این جمله نقل گردیده است؟ (ولی فی بنت رسول الله، أسوه حسنه): برای من در دختر رسول خدا (مادرم) اسوه و الگو است.
الف) امام حسین (علیه السلام) ب) حضرت زینب کبری (علیها السلام)
ج) امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) د) امام صادق(علیه السلام)
1- تدوين قانون سعادت بخش به دوركن اساسي نيازداردآن دوركن عبارتنداز:
الف-قانون وقانون گذار
ب-قانون گذاروكسي كه قانون براي اوتدوين ميشود
ج-آگاهي قانون گذارومحبت او
د-قدرت ودقت قانون گذار
2- عقل درمقايسه بين برنامه مقررازسوي پروردگاروانسانها ميگويد
الف-هردومفيداست ب-قانون الهي ازقانون بشري برتراست
ج-مقايسه بين آن دونادرست است د- هر برنامهاي كه علمي ترباشدبهتراست
3-اين مطلب كه هدف پروردگارازتعيين وظائف ديني به زحمت انداختن آنهانبوده بلكه خواسته نعمت خودرابرآنهاتمام كنددركجاي قرآن آمده است
الف-سوره بقره آيه 159 ب-سوره نساءآيه 80
ج-سوره مائده آيه6 د-سوره توبه آيه 122
4-درقرآن چندآيه به صراحت حكم حجاب رابيان مي كند
الف– سه آيه ب- دوآيه
ج-پنج آيه د-چهارآيه
5-اين مطلب كه خانم هابايدچادرهارابه خودنزديك كنند درچندآيه ازقرآن آمده است
الف –سوره نورآيه 60 ب-سوره احزاب آيه 21
ج-سوره نورآيه 31 د-سوره احزاب آيه 59
6-عبارت زن هانبايدزيباييهاي خودراآشكاركنند در آيه 31سوره نورچندبارتكرارشده است
الف-دوبار ب-سه بار
ج-يك بار د-چهاربار
7-اين عبارت كه اگرزن هاعفت بورزندبهتراست دركجاي قرآن آمده است
الف-سوره نورآيه 31 ب-سوره احزاب آيه 21
ج-سوره نورآيه60 د-سوره احزاب آيه 59
8-ازكدام آيه قرآن استفاده مي شودكه زنهانبايددربرابرنامحرم باآرايش ظاهرشوند
الف-سوره نساءآيه 80 ب-سوره نورآيه31
ج-سوره احزاب آيه 59 د-سوره نورآيه60
9-خداونددرآيه59سوره احزاب فلسفه حجاب راچه عنوان مي كند
الف-پاكي روح وروان انسان ها ب-مصونيت زن هاازتعرض وآزار ديگران
ج-شخصيت دادن به زن د-آسايش مردان براي فعاليتهاي اجتماعي
10-لزوم داشتن پوشش سرتاسري براي خانمها ازكجاي قرآن استفاده مي شود
الف-ازعبارت ولايبدين زينتهن ب-ازعبارت وان يستعففن خيرلهن
ج-ازعبارت يدنين عليهن من جلابيبهن د-ازعبارت ولابضربن بارجلهن
[1]- سوره ملك،آيه14.
[2]- سوره مائده،آيه6.
[3]- سوره نور،آيه31.
[4]- سوره نورآيه 60.
[5]- سوره احزاب آيه 59.
[6]- سوره نسا،آيه
[7]- سوره نسا،آيه 80.
[8]- سوره حشر،آيه7.
[9]- سوره احزاب آيه 21.
[10]- سوره نجم آيه 3.
[11]- سوره احزاب،آيه33.
[12]- شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه،جلد14، باب126 ازابواب نكاح، حديث 1.
[13]- شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه،جلد14،باب 126 ازابواب نكاح حديث 2.
[14]- شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه،جلد14،باب109ازابواب نكاح حيث 1.
[15]- شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه،جلد14، باب 109 ازابواب نكاح حديث 5.
[16]- شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه،جلد14، باب 110 ازابواب نكاح حديث 1.
[17]- شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه،جلد14، باب 117ازابواب نكاح حديث 7.
[18]- سوره انعام آيه 93.
[19]- سوره توبه آيه 122.
[20]- آيت الله سيستاني،توضيح المسائل، مسئله 2394.