• /
نهج البلاغه در كلام رجال اندیشه

نهج البلاغه در كلام رجال اندیشه

در امثال و حكم عربى شهرت دارد كه كلام الملوك، ملوك الكلام ، این سخنى به غایت‏حكیمانه است، نهج‏البلاغه مولا امیرالمؤمنین(ع) كه الحق اخ القرآن نام گرفته نیز مصداق عالى این سخن حكمت‏آمیز است، زیرا از زبان و قلم بزرگ مردى تراویده كه در جهان سخنورى یگانه بوده كلامش سرآمد كلام‏هاست از همین روى درباره این اثر جاودانه گفته‏اند فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق .
آرى، امام مؤمنان در عرصه سخنورى گوى سبقت از همگان ربوده و توسن بلاغت را در میدان فصاحت‏بى‏مهابا تازانده و هیچ كسى یاراى هماوردى با او را ندارد، و نه تنها هم كیشان امام متقین بر بى‏رقیبى وى اذعان دارند، بلكه سخنوران غیر مسلمان هم بر این امر گواهند، و جز این نیست كه كلام امام على (ع) مؤید از جانب حق است و از زبان و قلمى تراویده كه در شهر علم نبى (ص) بوده است .
خوش‏تر آن باشد كه سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
در ابتدا جهت تیمن به ذكر بیاناتى از بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) مى‏پردازیم:
ما مفتخریم كه كتاب نهج‏البلاغه كه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین كتاب رهایى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست . (1)
و در پیام دیگرى آن را شفاى دردهاى فردى و اجتماعى دانسته و آن را اقیانوسى معرفى مى‏نماید كه هر دانشمندى در آن فرو رود غرق مى‏شود . (2)
سخنوران و دانشى مردان عرب به حكم همزبانى اولین كسانى‏اند كه حلاوت این اثر ماندنى را چشیده‏اند:
سیدرضى كه خود همت‏به جمع‏آورى این اثر سترگ گماشته و با نهج‏البلاغه جاودانه شده و همچون قطره‏اى كه خود دریا شده مى‏نویسد:
جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این به دلیل گران سنگى و قدر و منزلت این كتاب در فراهم داشتن شگفتى‏هاى سخن‏ورى و زبان‏آورى اوست . (3)
عبدالحمید كاتب از سخنوران بزرگ عرب در عهد مروان، چشمه جوشا مكتب ادبى خود و سبب نویسندگى اش را حفظ خطبه‏هایى چند از نهج‏البلاغه مى‏داند .
هفتاد خطبه از خطبه‏هاى على (ع) را حفظ كردم و پس از آن ذهنم جوشید كه جوشید» . (4)
و چون از فصاحت و بلاغت‏سخنان او پرسیدند پاسخ مى‏دهد كه حفظ كلمات على سبب فصاحت و بلاغت‏سخنانم شده است .
در همین راستا باز هم سیدرضى مى‏نویسد:
بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقاله‏اى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم مگر كلمات امیرالمؤمنین على ع را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابت‏با آن را در خود نیافتم . (5)
ابن ابى الحدید كه عالم سنى مذهب منصفى است و شرح بزرگش بر نهج‏البلاغه شهرت جهانى دارد سخنان مولا را برتر از كلام مخلوق و كمتر از كلام الهى دانسته و مى‏گوید اگر چه یاران پیامبر (ص) از فصیحان بودند ولى على (ع) از همه آنها افصح بود .
همگان دو هنر خطابه و نویسندگى را از وى فرا گرفته‏اند، و به همین دلیل است كه یك دهم بلكه یك بیستم آنچه را كه مردمان از سخنان على (ع) گردآورى كرده و حفظ كرده‏اند در مورد سخنان هیچ یك از صحابه رسول‏الله (ص) انجام نداده‏اند با این كه در میان آنان نیز فصحاى بزرگى وجود داشته‏اند .
و سپس كلام امام (ع) را برتر از كلام حكیمانى چون افلاطون، ارسطو و سقراط دانسته است و مى‏گوید:
فصاحت را بین كه چگونه مهار خود را به دست على داده و زمام خویش را به وى سپرده است . نظم شگفت الفاظ را بنگر كه یكى پس از دیگرى مى‏آیند و در اختیار او قرار مى‏گیرند . گویا چشمه‏اى است كه خود به خود و بدون زحمت از زمین مى‏جوشد . سبحان‏الله كه جوانى از عرب و در شهرى چون مكه مى‏بالد و با هیچ حكیمى هم برخورد نكرده است اما كلماتش در حكمت
نظرى، برتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته و با اهل حكمت عملى نیز آمد و شد نداشته اما از سقراط هم پیشى گرفته است . (6)
امام یحیى یمنى مى‏گوید:
از معانى گوارا و شیواى سخنان على (ع) هر سخنورى سیراب شده و به سبك كلام وى هر خطیبى لباس سخنورى به تن كرده است چرا كه مولا آبشخور بلاغت و زاینده آن است و ابر پر بار فصاحت مى‏باشد به حدى كه خود فرمود: ما فرمانروایان كشور سخن ایم و درخت‏سخنورى در وجود ما ریشه دونیده و شاخه‏ها آورده است . (7)
شیخ محمدحسن نانل المرصفى كه از ادیبان مهم جهان عربى است نهج‏البلاغه را همچون قرآن كریم، نوعى معجزه مى‏داند و مى‏گوید:
نهج‏البلاغه برهانى روشن بر این است كه على (ع) بهترین نمونه زنده روشنایى و دانش، هدایت و فصاحت و معجزه قرآنى است . در این كتاب دلائل و نشانه‏هایى از دانش وسیع و سیاست صحیح و موعظه‏هایى روشن‏گر امام على (ع) به چشم مى‏خورد كه شبیه آن در آثار هیچ یك از دانشمندان بزرگ و فیلسوفان و نوابغ دیده نمى‏شود .
مولا در ژرفاى دانش و دین و سیاست فرو رفته و در همه این موارد سربلند بیرون آمده است . (8)
شیخ ناصیف یازجى، عقیده دارد:
كسى كه مى‏خواهد در دانش و نگارش برتر از همه قرار گیرد باید به نهج‏البلاغه متوسل شود و از حفظش كند» .
وى به فرزندش سفارش مى‏كند كه هرگاه خواستى در دانش و ادب و نگارش بر دیگران برترى جویى حتما قرآن و نهج‏البلاغه از بر كن . (9)
طه حسین، ادیب بزرگ معاصر مصرى كه امروزه به سمبلى ادبى براى ادیبان عرب مبدل شده و وجهه مذهبى زیادى هم ندارد عقیده دارد كه:
من پس از وحى خداوندى، سخنى شیواتر و زیباتر از كلمات على (ع) را سراغ ندارم . (10)
امین نخله مى‏گوید:
هر كس بخواهد روح تشنه خود را از بیانات على (ع) سیراب سازد باید به نهج‏البلاغه روى آورد و آن را با دقت و صفحه به صفحه بخواند و گام نهادن در پرتو آن را فرا گیرد» . (11)
ابن نباته عبدالرحیم بن محمد اسماعیل، خطبه‏ها و مواعظ مولا را گنجى تمام نشدنى مى‏داند و مى‏گوید:
از خطابه‏ها گنجى از بركرده‏ام كه هرچه از آن بردارم نمى‏كاهد و بلكه افزون مى‏شود و بیشتر آنچه را كه از بركرده‏ام حدود یكصد فصل از كلمات موعظه‏آمیز على بن ابیطالب است . (12)
شیخ محمد عبده كه در زمان خود شیخ مطلق الازهر بود و افتخار شاگردى مفخر شرق سید جمال‏الدین اسدآبادى را دارد و چه بسا شرح نهج‏البلاغه وى نیز نشانى از تاثیر روح شیعى و حماسى سید بروى باشد و سخنان امام را پس از آیات قرآنى و كلمات رسول‏الله (ص) جامع‏ترین كلام دنیاى عرب مى‏داند . وى مى‏گوید:
در میان تمام مردم عرب كسى نیست كه معتقد نباشد سخن على (ع) پس از قرآن و احادیث رسول خدا (ص) شریف‏ترین و بلیغ‏ترین و جامع‏ترین سخنان است . (13)
همو در فراز دیگرى آن را آموزشگاه پند و حكمت دانسته و تمسك بدان را پاك كننده دل‏ها مى‏داند . (14) عبده مى‏نویسد:
در هنگام مطالعه نهج‏البلاغه هرگاه به فصلى دیگر مى‏رسیدم حس مى‏كردم كه پرده‏هاى سخن عوض مى‏شوند و آموزشگاههاى پند و حكمت تغییر مى‏یابند . گاهى خودم را در میان جهانى مى‏یافتم كه روح بلند معانى با زیور عبارات تابناك آن را آبادان ساخته است . این معانى، پیرامون جانهاى پاك و دلهاى روشن مى‏گردد تا به آنها رستگارى و الهام كند و به مقصد عالى‏شان برساند و از لغزش گامهاى گوناگون دورشان سازد و به شاه راه مستحكم فضیلت و كمال برساند» . (15)
این گونه سخنان از مردى كه خود هم فقیه است و هم در میدان ادبیات عرب شهره‏ور است‏بیانگر مكانت و منزلت والاى نهج‏البلاغه مى‏باشد .
یكى دیگر از ادباى شهیر عرب دكتر زكى مبارك صاحب كتاب‏هاى مهم النثر الفنى و عبقریه الشریف و تحقیقات برجسته در آرایه‏هاى ادبیات عرب است . وى در كتاب النثر الفنى كه به بررسى زیبایى‏هاى كلام عرب پرداخته پس از توصیف نثر فنى درباره جایگاه سخن بحث مى‏كند و چنین ادامه مى‏دهد:
نامه‏هاى على بن ابى‏طالب و خطب و وصیت‏نامه و عهدنامه‏هاى او از صنعت ایجاز و تطویل بجا برخوردار است . على وقتى كه پیمان‏نامه مى‏نویسد گفتار را طولانى مى‏سازد چرا كه عهدنامه، دستورهاى سیاسى منطقه‏اى را كه حاكم بدانجا اعزام مى‏شود در بردارد اما زمانى كه براى خواص یاران خود نامه مى‏نگارد عبارت‏ها كوتاه است چرا كه در این گونه موارد موجبى براى طولانى ساختن گفتار نیست . (16)
به گفته دكتر على الجندى رئیس دانشكده علوم قاهره، سخنان حضرت على (ع) به حدى زیباست كه گویى شعر منثور است . وى درباره نثر امام مى‏گوید:
نوعى خاص از آهنگ موسیقى كه بر اعماق احساسات پنجه مى‏افكند در این بیانات هست . از نظر سجع، چنان منظوم است كه مى‏توان آن را شعر منثور» نامید . (17)
ابوعثمان عمروبن جاحظ كه از ادباى بنام و طراز اول ادبیات عرب است‏به جمله با ارزش قیمه كل امرئ‏ما یحسنه كه تراویده فكر بلند امام متقین است اشاره مى‏كند و مى‏گوید:
اگر از نوشته‏هاى على (ع) جز همین كلمه را نداشتیم آن را شافى و كافى و بى‏نیاز كننده مى‏یافتیم بلكه آن را برتر از كفایت و منتهى به غایت مى‏دانستم چرا كه نیكوترنى سخن آن است كه اندك آن ترا بسیار بى‏نیاز سازد و معنى آن در ظاهر لفظ باشد» . (18)
گذشته از گفتارهاى عرب زبانان، به مصداق همدلى از همزبانى خوش‏تر است فارسى گویان نیز افزون بر تمایلات شیعى كه خود موجب اهتمام آنان به كتاب مولا شده، چون ذاتا اهل ذوق و عرفانند به سخنان زیبا و حكمت‏آمیز گرایش دارند . دكتر محمدرضا بندرچى- فصلنامه نهج البلاغه- ش2و

ارسال شده در : 1389/9/10 - 05:23:24

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
نهج البلاغه در كلام رجال اندیشه

نهج البلاغه در كلام رجال اندیشه

لذا نهج‏البلاغه در میان ایرانیان، پس از قرآن مكانت عالى را بدست آورده و همواره در كنار كتاب الهى زینت افزاى كاشانه هر مسلمانى است . در این فراز بجاست‏به بررسى گفتارهایى از دانشوران ایران زمین پیرامون كلمات عالى‏شان مولا على (ع) بپردازیم .
یكى از شارحان بزرگ فارسى نهج‏البلاغه مرحوم ملا صالح روغنى قزونى است كه در عهد شاه عباس دوم سلیمان صفوى مى‏زیسته و از مترجمان زبردست عصر خویش بوده و ترجمه‏ها و شرح‏هاى او بر كتب مهمى چون نهج‏البلاغه، صحیفه سجادیه و مثنوى رومى در دربار صفوى مقبولیت تام داشته است . وى از شاگردان حكیم متبحر میرداماد» مى‏باشد . (19) مهم‏ترین اثر وى شرح نهج‏البلاغه به فارسى است كه به گفته مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى از سودمندترین و مفیدترین شرح‏هاى نهج‏البلاغه است (20) كه البته چاپ هم شده است .
این دانشى مرد، نهج‏البلاغه را جامع و عدیم‏المثل و فوق طاقت‏بشرى دانسته است . (21) استاد على دوانى كه امروزه از رجال شرح حال نویس مهم به‏شمار مى‏رود و تالیفات متعددى در آثار و احوال دانشمندان دارد برآنند كه نهج‏البلاغه خود بهترین وسیله شناخت امام متقین على (ع) است . دانشمندان معتقدند كه پس از قرآن دنیاى اسلام كتابى از لحاظ ابعاد و ارزشهاى اسلامى همچون نهج‏البلاغه در اختیار ندارند . (22)
گروهى دیگر نیز نهج‏البلاغه را به عنوان برگزیده سخنان مولا، بیان گر اسلام راستین و ترجمان وحى خدا و برگدان شیوایى قرآن مى‏دانند (23) و منشا این دفتر حكمت را نیز قرآن دانسته‏اند لذا همه حكمت‏ها و دستورات مندرج در آن را ملهم از قرآن و رسول خدا (ص) دانسته‏اند . (24)
استاد دكتر سید جعفر شهیدى كه امروزه از ادیبان طراز اول كشور ماست و استادى مسلم او بر لغت و ادب عرب مورد تایید و تصدیق همگان است و ترجمه شیوایش از نهج‏البلاغه ناسخ همه ترجمه‏هاى پیشین شده است، این كتاب عظیم را منبع و سرمایه غنى همه ادیبان، شاعران، خطیبان و نویسندگان تاریخ اسلامى دانسته و همه مطالب آن را یك گنجینه سرشار مى‏داند . وى مى‏گوید:
پس از آن كه شریف رضى سخنان امام را از خطبه، نامه و فقره‏هاى كوتهاه گردآورى نمود سرمایه‏اى غنى در دسترس ادیبان و خطیبان و مترسلان نهاده شد چنانچه ظاهرا توجه ادیبان ایرانى به فقره‏هاى كوتاه سخنان امام، پس از تالیف كتاب مطلوب كل طالب من كلام على بن ابى طالب به وسیله رشید وطواط است . بحث در این كه آیا همه این خطبه‏ها و نامه‏ها و سخنان كوتاه (كلمات قصار) كه در مجموعه‏اى به نام نهج‏البلاغه گردآمده گفتار على (ع) است و یا برخى از گفته‏هاى دیگران نیز به نام حضرت، ثبت‏شده از قرن‏ها پیش آغاز شده و تا امروز به قدر كافى پیرامون آن گفته و نوشته‏اند . آنان كه در سخن‏شناسى و نقد ادبى نزد گویندگان عرب كنانتى دارند گواهى داده‏اند كه این گوهرهاى گرانبها همه به یك گنجینه تعلق دارد . . . پس از آن كه مذهب تشیع در ایران رواج یافت‏به اطمینان خاطر مى‏توان گفت كه شعر و شاعر و نثر از تاثیر نهج‏البلاغه و گفتار على (ع) خالى نیست (25)
فقیه و اصولى معاصر آیه‏الله جعفر سبحانى خبرهاى غیبى نهج‏البلاغه را گواه بر این دانسته كه امام (ع) علاوه بر آگاهى‏هاى حسى و عقلى از آگاهى سومى به نام الهام و تایید الهى برخوردار است و انسان به وسیله این حس، شكننده مرزهاى زمان و مكان و حجاب ماده مى‏باشد و با این قوه، حوادث را پیش از وقوع درك كرده و با آن حوادث ارتباط برقرار كرده و كاملا آن را لمس مى‏كند . آگاهى از غیب و گزارش امام (ع) از حوادث و رویدادهاى پنهان و پوشیده خصوصا جریان‏هایى كه پس از شهادت وى رخ داد یكى از ابعاد گسترده نهج‏البلاغه را تشكیل مى‏دهد و این خبرهاى غیبى گواه است كه امام علاوه بر آگاهیهاى متعارف از آگاهى سومى برخوردار بوده كه هرگز نمى‏توان آن را از طریق ابزارى به نام حس و عقل كشف كرد . (26)
مرجع معاصر حضرت آیت‏الله مكارم شیرازى كه علاوه بر تبحر در فقه و اصول، ترجمه‏اى شیوا از قرآن كریم و نهج‏البلاغه به جهان معرفت عرضه كرده و معتقدند نهج‏البلاغه مرهمى بر دردهاى جانكاه بشریت است عالى‏ترین روش آزادى انسانها را در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار مى‏دهد چرا كه منادى عدالت اجتماعى است . این كتاب در نوع خود بى‏نظیر و براى هر زمان و هر نسل، اثر مفید مى‏باشد (27) .
عارف و فیلسوف یگانه استاد حسن‏زاده آملى كه در ادبیات فارسى و نیز تبحرى ویژه دارد . این كتاب را شجره طیبه‏اى كه براى زندگى انسانها در تمام شئونات و برنامه‏ها راهنما و دلیل قویى است مى‏دانند . از دیدگاه استاد آملى این كتاب، معجزه گفتارى است چرا سیره امام على (ع) به دو معجزه فعلى و قولى تقسیم مى‏شود . معجزه فعلى مانند كندن در قلعه خیبر، و معجزه قولى كتاب گرانقدر نهج‏البلاغه است . (28) همو مى‏گوید:
در سلسله معجزات قولى، قرآن مجید است كه صورت كتبى خاتم (ص) است و معارف صادر از اهل بیت عصمت و وحى چون نهج‏البلاغه و زبور و انجیل آل محمد (ص) صحیفه سجادیه و جوامع روایى، تالى آن . (29)
مرحوم عارف بى‏دلیلف آیه‏الله حاج میرزا على آقا شیرازى كه در زمان خود اسوه علم و تفوا بوده و امروزه براى آشنایان با معارف اسلامى نامى آشناست از استادان و غواصان دریاى بى‏كران نهج‏البلاغه بوده است .
استاد شهید مطهرى كه خود نهج‏البلاغه‏شناسى مهمى است در مكتب این دانشور، زانوى تعلم بر زمین زده و با عالم شگفت كتاب حكمت‏آمیز على (ع) آشنا شده است . وى مى‏گوید: او یك نهج‏البلاغه مجسم بود، مواعظ نهج‏البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود . براى من محسوس بود كه روح این مرد با روح امیرالمؤمنین (ع) پیوند خورده و متصل شده است . (30)
جالب این كه آشنایى و پیوند این عارف با نهج‏البلاغه از طریق مرحوم شهید مدرس بوده است . به گفته میرزا على آقا شیرازى مدرس نخستین كسى بوده كه تدریس نهج‏البلاغه را در حوزه‏هاى علمیه رسمى كرد و این كتاب گرانسنگ را متن درسى براى تعلیم قرار داد . (31)
مدرس زندگى عجیبى داشت، در تمام عمر طلبگى را ترك ننمود، در مراجعت از نجف روزهاى پنج‏شنبه هر هفته براى طلاب درس اخلاق مى‏گفت و مبناى درسش نهج‏البلاغه بود . كى روز به درس ایشان رفتم، چنان حاضرالذهن، عبارات نهج‏البلاغه را از بر مى‏خواند و از كتب بزرگان شعر و ادب و ادربیات عرب، ضرب‏المثل مى‏آورد كه من علاقمند شدم و مدتى به درس ایشان مى‏رفتم . وى مى‏گفت‏بالاترین كتاب، نهج‏البلاغه است، بخوانید و به دیگران یاد بدهید . به هر حال مشوق من در نهج‏البلاغه، مدرس بود . (32)
حاج میرزا على آقاشیرازى بر این باور بود كه جاذبه و بلنداى كلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏نماید . به عقیده وى نهج‏البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملكوتى است كه به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان كه به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى كه از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و خلاصه سخنش این بود كه نهج‏البلاغه در بین افراد طالب حق و مشتاق مصونیت و مغزهاى نورانى، مشترى دارد و شایسته نیست چنین اثرى محجوب و مهجور بماند بلكه باید جرعه‏هایى از آن را به كام تشنگان فرو ریخت . (33)
یكى از خوشه‏چینان خرمن وى
مى‏گوید:
آقا میرزاعلى غیرممكن بود لب به سخن باز كند و از مضامین نهج‏البلاغه حضرت على (ع) چیزى بر زبان نیاورد (34) .
و همچنین وى آن چنان بر مطالب این كتاب تسلط داشت كه خطبه‏هاى را ازبر و بدون مراجعه به كتاب مى‏خواند و به حالتى توضیح مى‏داد كه مستمعین را منقلب مى‏كرد و آنان را به خود مى‏آورد . (35)
مرحوم آمیرزا على آقا شیرازى، سید رضى را دانشمندى بلند قدر مى‏دانست كه با تدوین نهج‏البلاغه چراغى فروزان فرا راه جامعه اسلامى قرار داد تا در قرون متمادى و اعصار متوالى، راهنماى جوامع انسانى به راه راست و نیل آنان به كمالات شایسته و فضایل انسانى و تكامل علمى و عقلى باشد و از این كه عده‏اى در اصالت چنین اثرى شك مى‏كنند و گویى عاملى از رسوبات رشك‏آلود و لجاجت از آنان برمى‏خیزد، رنج مى‏برد و در برابر این شكاكان كه بى‏هیچ برهان یا هدف سالمى در صحت‏سند نهج‏البلاغه و انتساب محتواى آن به امام على (ع) تردید كرده‏اند كوشید تا منابع و مراجعى كه این نسبت را ثابت مى‏كنند بیابد و توفیق این اثر ثمین را مسجل كند . (36)
در انتها به مصداق خاتمه‏المسك بجاست‏سخنانى از استاد شهید مرتضى مطهرى ذكر كنیم كه خود ابتدا با تدوین كتاب جامع سیرى در نهج‏البلاغه این اثر گرامى را به نسل جوان شناسانید .
از نظر شهید مطهرى (ره) نهج‏البلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسئولیت‏هاى اجتماعى، دنیاى حماسه و شجاعت . . . (37)
امتیاز نهج‏البلاغه براى فردى كه سخن‏شناس باشد و زیبایى سخن را درك كند نیاز به توضیح و توصیف ندارد . اساسا زیبایى درك كردنى است، نه وصف كردنى نهج‏البلاغه پس از نزدیك چهارده قرن براى شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگى و جذابیت را دارد كه براى مردم آن روز داشت است . دكتر محمدرضا بندرچى- فصلنامه نهج البلاغه- ش2و

ارسال شده در : 1389/9/10 - 05:25:30

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
نهج البلاغه در کلام اندیشمندان

نهج البلاغه در كلام رجال اندیشه (38)
اما این وصف‏ها چون دریا پایان ندارد:
درنیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن كوتاه باید والسلام
آن‏كس كه ز باغ آشنایى است
داند كه متاع ما كجایى است
پی نوشت‏ها:
1 - وصیت نامه الهى و سیاسى .
2 - پیام مروخ 27/2/1360 امام خمینى به كنگره هزاره نهج‏البلاغه، ص 7 .
3 - استادى، رضا، بحثى كوتاه پیرامون مدارك نهج‏البلاغه، بنیاد نهج‏البلاغه، تهران، 1362 .
4 - مطهرى، مرتضى، سیرى در نهج‏البلاغه، صدرا، تهران، 1378، چ 15، ص 11 .
5 - محمد امین النواوى: جولات اسلامیه، بیروت، 1980، چ 3، ص 99 .
6 - مطهرى، مرتضى: همان، ص 15 .
7 - امام یحیى یمنى: الطراز، بیروت، 1971، چ 1، ص 12 .
8 - محمد امین النواوى: همان، ص 98 .
9 - همان، ص 99 .
10 - طه حسین: على وبنوه، بیروت، 1970، چ 5، ص 30 .
11 - امین نخله: ماه كلمه من كلام الامام على، بیروت، دارالتعارف، 1981، ص 41 .
12 - ابن ابى الحدید: شرح نهج‏البلاغه، كتابخانه مرحوم مرعشى نجفى، قم، 1364، ج 1، ص 24 .
13 - مرتضى مطهرى: همان، ص 18 .
14 - همان، همانجا .
15 - همان .
16 - دكتر زكى مبارك: النثر الفنى، قاهره، مكتبه مصطفى البابى، 1970، چ 3، ج، ص 59 .
17 - مرتضى مطهرى: همان، ص 18 .
18 - جاحط، البیان و التبیین، قاهره، مكتبه مصطفى البابى 1948، چ 2، ج 1، ص 82 .
19 - ریحانه الادب، مدرس تبریزى، كتابفروشى خیام، ج 1 و 2، ص 343 .
20 - الذریعه، ج 14، ص 128 .
21 - حكمت اسلام، مولا صالح روغنى قزوینى، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1354، ص 12 .
22 - دوانى، على: نگاهى كوتاه به زندگى پرافتخار سید رضى (مندرج در یادنامه كنگره هزاره نهج‏البلاغه) تهران، بنیاد نهج‏البلاغه، 1360، ص 232 .
23 - همان، ص 50 .
24 - همان، ص 51 - 50 .
25 - یادنامه كنگره هزاره نهج‏البلاغه: بنیاد نهج‏البلاغه، 1360، ص 221 .
26 - یادنامه كنگره هزار نهج‏البلاغه: ص 163 .
27 - همان، ص 178 .
28 - حسن‏زاده آملى، حسن: انسان كامل در نهج‏البلاغه، مندرج در یادنامه كنگره هزار نهج‏البلاغه - ص 50 .
29 - همان، ص 50 .
30 - مطهرى، مرتض: عدل الهى، صدرا، تهران، 1378، چ 10، ص 49 .
31 - گلى زواره ، غلامرضا، شهید مدرس ماه مجلس، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، چ 1، ص 54 .
32 - باقى، عبدالعلى: مدرس مجاهدرى شكست‏ناپذیر، قم، نشر تفكر، چ 1، ص 159 .
33 - گلى زواره، غلامرضا: ناصح صالح، قم، انتشارات حضور، 1378، چ 1، ص 124 .
34 - انجمن آثار و مفاخر اصفهان، طبیب جسم و جان، (مندرج در یادنامه حاج میرزاعلى شیرازى)، ص 90 .
35 - همان، ص 42 .
36 - گلى زواره، غلامرضا: همان، ص 170 .
37 - مطهرى، مرتضى: سیرى در نهج‏البلاغه، ص 7 .
38 - همان، ص 7 .

ارسال شده در : 1389/9/10 - 05:26:40

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
ارسال شده در : 1389/9/10 - 05:23:24

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
ارسال شده در : 1389/9/10 - 05:25:30

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
ارسال شده در : 1389/9/10 - 05:26:40

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد