• /
زهرا

زهر، زهورا السراج أو القمر أو الوجه: تلألأ، أضاء،
زهراء، مونث أزهر است، يعنى، النير، الصافى اللون، المشرق الوجه والقمر.
«زهرا كه در تداول بيشتر به جاى نام او به كار مى‏رود، در لغت، درخشنده، روشن و مرادفهايى از اينگونه، معنى مى‏دهد. و اين لقب از هر جهت برازنده‏ى اين بانوست. او چهره‏ى درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه‏ى روشن پرهيزكارى و خداپرستى است. اين درخشندگى به ساعتى مخصوص و روزى معين اختصاص ندارد. از آن روز كه وظيفه‏ى خود را تعهد كرد، تا امروز و براى هميشه چون گوهرى بر تارك تربيت اسلامى مى‏درخشد.» (1)
زهراء در لغت، يعنى درخشنده. در روايات آمده است هنگامى كه فاطمه به نماز و عبادت مى‏ايستاد، اهل آسمان از نور او بهره مى‏گرفتند، چنانكه زمينيها از نور خورشيد بهره‏مند مى‏شوند.

فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام از نور عظمت خداوند به وجود آمده است.
عن جابر عن أبي‏عبداللَّه عليه‏السلام قال:
«قلت: لم سميت فاطمة الزهراء عليهاالسلام «زهراء»؟ فقال: لأنّ اللَّه عز و جل خلقها من نور عظمته فلمّا أشرقت أضاءت السماوات والأرض بنورها و غشيت أبصار الملائكة للَّه ساجدين و قالوا إلهنا و سيدنا! ما هذا النور؟، فأوحى اللَّه إليهم هذا نور من نوري و أسكنته في سمائي، خلقته من عظمتي، اُخرجه من صلب نبىّ من أنبيائي، افضله على جميع الأنبياء و اخرج من ذلك النور أئمة يقومون بأمري، يهدون الى حقى و اجعلهم خلفائي في أرضي بعد إنقضاء وحيي،
جابر از امام حسين عليه‏السلام سؤال كرد: چرا فاطمه عليهاالسلام را «زهراء» ناميده‏اند؟ ايشان فرمودند: خداوند فاطمه را از نور عظمت خود آفريد. وقتى فاطمه عليهاالسلام درخشيد، زمين و آسمان را نورانى كرد.
چشمهاى ملائكه غرق نور شد و خداوند را سجده كردند و از روى تعجب گفتند: خداوندا! اين چه نورى است؟ وحى شد كه اين يكى از نورهاى من است، در آسمان جايش دادم و او را از طريق پيامبر متولد گردانيدم و او را بر همه‏ى پيامبران برترى دادم و از آن نور، ائمه‏ى هدى به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمايند و مردم را هدايت كنند، آنها بعد از قطع شدن وحى، جانشينان من در زمين هستند.» (2)
روشنگرى لازم:
درخشندگى باطنى خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر كسى پوشيده نيست. اين چهارده نور پاك، چراغ هدايت بشريت هستند. جهان تاريك مادى، فقط با نور ارشاد و هدايتهاى اين انوار مقدس به طرف ملكوت گام برمى‏دارد. شيعه، ائمه اطهار عليهم‏السلام را با وصف «مصباح‏الهدى و سفينةالنجاة» مى‏شناسد. فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام علاوه بر درخشندگى باطنى، نوعى درخشندگى چهره و ظاهر نيز داشتند. اين تفضّلى است كه خداوند متعال به اين بانوى با تقوا عنايت نموده است.
تذكر اين نكته لازم است كه هيچ نيازى به ضعيف شمردن اين روايات نيست، زيرا اولاً، درباره درخشندگى ظاهرى فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام تواتر معنوى وجود دارد. ثانياً، اين خصوصيت جسمانى حضرت فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام، بر الگو بودن ايشان لطمه‏اى وارد نمى‏كند، زيرا ايشان الگوى رفتارى همه جهانيان است نه الگوى جسم و تن مردم. ثالثاً، بعضى از اين روايات كه نشان‏دهنده نورانيت شديد ايشان است، به صورت مقطعى بوده و شايد يكبار بيشتر اتفاق نيفتاده و آن هم براى شناساندن مقام معنوى فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام به جهانيان. در نتيجه هيچ ضرورتى براى حمل اين روايات به معانى مجازى نيست.
محراب فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام هنگام عبادت غرق نور است.
عن إبن‏عمارة عن ابيه قال:
«سئلت أباعبداللَّه عليه‏السلام عن فاطمة عليهاالسلام لم سميت «زهراء»؟ فقال: لأنها كانت إذا قامت في محرابها زهر نورها لأهل السماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الأرض،
از امام صادق عليه‏السلام سؤال شد: چرا فاطمه عليهاالسلام را «زهراء» ناميده‏اند؟ فرمودند: زيرا هرگاه در محراب عبادت مى‏ايستاد نورش براى اهل آسمان مى‏درخشيد، همچنانكه ستارگان براى ما زمينيها درخشش دارند.» (3)
فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام درخشنده چون ماه.
عن الرضا عليه‏السلام قال في حديث طويل:
«كانت فاطمة عليهاالسلام إذا طلع هلال شهر رمضان يغلب نورها الهلال و يخفى فإذا غابت عنه ظهر،
امام رضا عليه‏السلام فرمودند: هلال ماه كه ظاهر مى‏شد نور فاطمه عليهاالسلام بر آن غلبه مى‏كرد و كسى نمى‏توانست نور هلال ماه را ببيند، تا اينكه حضرت فاطمه عليهاالسلام از آنجا مى‏رفتند، آنگاه هلال ماه ديده مى‏شد.» (4)
زهرا، يعنى درخشنده.
عن عائشة:
«كنا نخيط و نغزل و ننظم الإبرة بالليل فى ضوء وجه فاطمة عليهاالسلام... و لذلك سميت «الزهراء.»
عائشه مى‏گويد: شب هنگام، ما در نور صورت فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام خياطى، پشم‏ريسى و بافندگى مى‏كرديم و چون صورتى بسيار درخشنده داشت «زهراء» ناميده شد.» (5)
فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام براى اميرالمؤمنين مى‏درخشد.
ابوهاشم العسكري سالت صاحب العسكر عليه‏السلام:
«لم سميت فاطمة، «الزهراء» عليهاالسلام؟ فقال: كان وجهها يزهر لأميرالمؤمنين عليه‏السلام من أول النهار كالشمس الضاحية و عند الزوال كالقمر المنير و عند غروب الشمس كالكوكب الدري،
ابوهاشم گويد: از امام حسن عسكرى عليه‏السلام سؤال كردم: چرا فاطمه عليهاالسلام، «زهراء» ناميده شد؟ فرمودند: صورت فاطمه عليهاالسلام براى اميرالمؤمنين عليه‏السلام در اول روز مانند خورشيد مى‏درخشيد و هنگام ظهور مانند ماه تابان بود. و هنگام غروب خورشيد مانند ستاره‏اى پر نور بود، چون چنين بود او را زهراء گويند.» (6)
تعجب اهل مدينه از محراب غرق نور فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام.
عن ابان بن تغلب قال:
«قلت لأبي‏عبداللَّه عليه‏السلام: يابن رسول‏اللَّه! لِمَ سمّيت «الزهراء» عليهاالسلام، زهراء؟ فقال لانّها تزهر لاميرالمؤمنين عليه‏السلام فى النهار ثلاث مرات بالنور كان يزهر نور وجهها صلاة الغداة والناس فى فراشهم فيدخل بياض ذلك النور إلى حجراتهم بالمدينة فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فيأتون النبي صلى اللَّه عليه و آله فيسألونه عمّا رأوا فيرسلهم إلى منزل فاطمة عليهاالسلام فيأتون منزلها فيرونها قاعدة فى محرابها تصلى والنور يسطع من محرابها من وجهها، فيعلمون ان الذى رأوه كان من نور فاطمة، فاذا انتصف النهار و ترتبت للصلاة، زهر نور وجهها عليهاالسلام بالصفرة فتدخل الصفرة، فى حجرات الناس، فتصفر ثيابهم و إلوانهم، فيأتون النبي صلى اللَّه عليه و آله و سلم فيسألونه عمّا رأوا، فيرسلهم إلى منزل فاطمة صلى اللَّه عليه و آله فيرونها قائمة في محرابها و قد زهر نور وجهها- صلوات‏اللَّه‏عليها- و على أبيها و بعلها و بنيها بالصفرة فيعلمون أنّ الذي رأوا، كان من نور وجهها، فإذا كان آخر النهار و غربت الشمس احمرّ وجه فاطمة، فاشرق وجهها بالحمرة فرحاً و شكراً للَّه عز و جل، فكان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم و تحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك و يأتون النبى صلى اللَّه عليه و آله و يسألونه عن ذلك، فيرسلهم الى منزل فاطمة عليهاالسلام، فيرونها جالسة تسبح اللَّه و تمجده و نور وجهها يزهر بالحمرة فيعلمون ان الذي رأوا كان من نور وجه فاطمة عليهاالسلام فلم يزل ذلك النور فى جهها حتى ولد الحسين عليه‏السلام فهو يتقلب فى وجوهنا إلى يوم القيامة فى الأئمة منا أهل البيت إمام بعد إمام، (7)
ابان بن تغلب مى‏گويد: از امام صادق عليه‏السلام سؤال كردم: اى فرزند پيامبر!چرا فاطمه عليهاالسلام را، «زهراء» گويند؟ فرمودند: فاطمه عليهاالسلام براى اميرالمؤمنين عليه‏السلام در طول روز سه بار مى‏درخشيد. نور او در هنگام نماز صبح، زمانى كه مردم در خواب بودند، حياط خانه‏ى آنها نورافشانى كرد. همه متعجب شدند، خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيدند و سؤال كردند اين چه بود كه ما ديديم؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آنها را به منزل فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام فرستاد. وقتى كه به منزل فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام آمدند، ديدند آن حضرت روى سجاده‏ى خود نشسته و در حال نماز است و نور از صورت فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام از ميان محراب مى‏درخشد. همه دريافتند آنچه ديده‏اند نور فاطمه عليهاالسلام بوده است. هنگام ظهر، وقتى براى نماز آماده شدند، نورى زرد رنگ از ايشان ساطع گشت كه تمام خانه‏هاى مدينه را فراگرفت. رنگ صورت و لباس همه‏ى مردم زرد شد. پيش پيامبر آمدند و از آنچه ديده بودند سؤال كردند. باز پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آنها را به منزل فاطمه عليهاالسلام فرستاد. اين بار حضرت فاطمه عليهاالسلام را در محراب ديدند در حالى كه از صورت ايشان براى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و على عليه‏السلام نورى زرد رنگ مى‏درخشيد. فهميدند آنچه ديده‏اند از نور فاطمه عليهاالسلام بوده است. و هنگامى كه خورشيد غروب نمود، صورت زهراء عليهاالسلام قرمز گشت و نورى قرمز از ايشان مى‏درخشيد اين نور داخل منازل مردم مدينه گشت، خانه‏هاى مردم قرمز شد و در تعجب فرورفتند. مردم دوباره پيش پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمدند و از اين مطلب سؤال كردند، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آنها را به منزل فاطمه‏ى زهراء عليهاالسلام فرستاد، آنها به منزل فاطمه عليهاالسلام آمدند و ايشان را در روى سجاده ديدند، در حالى كه خداوند را تسبيح مى‏گفت و از سيماى ملكوتى ايشان نورى قرمز مى‏درخشيد، دريافتند آنچه ديده بودند از نور سيماى فاطمه عليهاالسلام بوده است. اين نور در سيماى فاطمه‏ى عليهاالسلام بود، تا زمانى كه امام حسين عليه‏السلام متولد گشت، از آن به بعد اين نور در سيماى هر يك از اهل‏بيت بود و تا قيامت از چهره‏ى همه امامان درخشش خواهد داشت.»

  1- سيد جعفر شهيدى، زندگانى فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام، ص 32.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 12، ر 5 از علل‏الشرايع.
3- بحارالانوار، ج 43، ص 12، ر 6 از علل‏الشرايع و معانى‏الخبار.
4- بحارالانوار، ج 43، ص 56، ر 49 از فضائل شهر رمضان صدوق.
5- فاطمه‏ى زهراء عليهاالسلام بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 180 از احقاق‏الحق، ج 19، ص 16.
6- بحارالانوار، ج 43، ص 15، ر 14 از مناقب ابن شهرآشوب.
7- بحارالانوار، ج 43، ص 11، ر 2 از علل‏الشرايع

ارسال شده در : 1390/1/11 - 06:09:51

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
ارسال شده در : 1390/1/11 - 06:09:51

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد